طلوع یک دههی جدید چشماندازهایی از پایانها و شروعهای نو را درون خود به همراه دارد. آغاز و پایانهایی که به نظر افسانهای یا ماورایی هستند. با سپری شدن دو دهه از قرن و تجربهی حباب داتکام و برجهای دو قلو و گذشت بیش از یک دهه از [2]GFC، جهان با سرعت به سمت فاجعه پیش میرود. فجایعی اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی و ساختاری که در تمام این مدت به وسیله نیروهای متعادلکننده نوآوری، تولید و آزادی بیان دور نگه داشته شدهاند. سال ۲۰۲۰ به عنوان آغازگر دههی جدید یادآوری به موقعی از این موضوع بود که خطر در کمین است. کار امروز را به فردا انداختن[3]، پنهان کردن مداوم ریسک، دولت رفاهسازیهای اقتصادی، سطوح بیسابقه انبساط پولی، سانسور آزادی بیان، سیاستهای هویت جمعی، دستورالعملهای خطرناک و دراکونیایی[4] برای “ایمنی” و مخاطرات اخلاقی حاصل از آنها همگی دست در دست هم داده و جامعه را تو خالی و شکنندهتر از همیشه کرده است. جهان سرخوشانه از پیامدهای چنین تصمیماتی به این روند ادامه داده و غافل از این حقیقت است که فاجعهی بعدی، تنها یک دهه نابودی اقتصادی و اجتماعی از طریق از بین رفتن تدریجی سرمایههای شخصی، خصوصی و طبیعی نخواهد بود؛ بلکه بنا به حکم تاریخ و نمونههای گذشته، شیب لغزنده استبداد را تندتر کرده و ما را به اعماق تاریکتری میفرستد. اکنون سال ۲۰۲۰ است و واقعیت خودش را به ما رسانده….دوباره. به ما یادآوری میشود که چقدر غشای آزادی، ظریف و پایداری جوامع مدرن ما، متزلزل است. اما امیدی هست… ما تاریکی را میفهمیم چرا که نور را دیدهایم. ما گرما را میشناسیم چرا که سرما را احساس کردهایم. میتوانیم علیه استبداد فریاد بزنیم چرا که آزادی را تجربه کردهایم و میدانیم درست چیست چون همهی ما اشتباهاتی کردهایم. مادامی که فراتر از افق رویداد نباشیم، در قلمرویی هستیم که واقعیت دوگانه است. برای هر کنشی، واکنشی برابر و متضاد با آن وجود دارد و تعجبی ندارد که خلق و تکثیر ابزارهای غایی اختیار و آزادی شخصی به موازات ظهور پادآرمانشهرهای تکنولوژیک جمعگرایانه اتفاق میافتند. هیچ اهریمنی آنقدر بزرگ و تاریک نیست که همه چیز را در بر بگیرد. انسانها همیشه در برابر این این اهریمنان برخواستهاند و این بار هم تفاوتی ندارد. “هر چه شب تاریکتر باشد، روز روشنتری در پیش است. هر چه ستم خفقانآورتر باشد، روح آزادی قویتر است. هر چه دشمن ترسناکتر باشد، قهرمان بزرگتر است. ساتوشی آن قهرمان است و همهی ما ساتوشی هستیم.” در فصلی از تاریخ که حالا در حال نوشته شدن است؛ ساتوشی پرومتهی امروز است که آتش را از خدایان خودخواه و پرمدعای دنیای مدرن ربود و آن را به مردم پس داد. او بذر بیتکوین را در سال ۲۰۰۸ کاشت و به ما یک دهه فرصت داد تا استفاده از آن را یاد بگیریم و بنیان و پِی آن را ایجاد کنیم. این پیشآگاهی حیرتانگیز است و در قرون پیشرو افسانهها دربارهی آن گفته خواهد شد. بیتکوین تبدیل به نوری شده که ما را در سختترین زمانها همراهی میکند و نمیتوانست زمانی مناسبتر از حالا حضور پیدا کند. سال ۲۰۲۰ هر دستور سفت و سخت و دراکونیایی دولتی را تسریع کرد که فقط تعداد معدودی از ما سالها محتاطانه دربارهی آن هشدار میدادند یا سر و صدا به پا میکردند:
نابودی حقوق مالکیت خصوصی بیولوژیک ( یعنی واکسیناسیون و تستهای اجباری برای ویروسی که هیچ علائمی از آن را نشان نمیدهید. )
تعطیلی اجباری کسب و کارهای خصوصی که مردم تمامی زندگی و پسانداز خود را صرف آن کردهاند.
برنامهها و پروپاگانداهای کمونیستی “بازنشانی بزرگ[5]” که به شما میگویند ؛مالک چیزی نخواهید بود و خوشحال باشید!”
سیاستهای پولی و اجتماعی مسخره مانند [6]UBI و [7]MMT که سرمایه انسانی و منابع طبیعی باقی مانده از جهان را از بین میبرد.
ارزهای دیجیتال بانک مرکزیهایی[8] که به مقامات مرکزی کنترل کاملی روی چیزهایی که میتوانید یا نمیتوانید بدست آورید و یا برای آنها پول خود را خرج کنید و اینکه چقدر از حسابهای شما بدزدند میدهد.
یک جنگ تمام عیار علیه حریم خصوصی، رمزگذاری و حفظ حریم اطلاعات شخصی و آزادی بیان
فاصلهگذاری اجتماعی اجباری به گونهای که جوامع محلی از بین بروند و ارتباط بیشتری با همنوعان خود نداشته باشید.
اجازه ندارید تصمیم بگیرید با چه کسی وقت گرانبهای خود را بگذرانید.
قانونگذاری سنگین نظرات و مباحثهها در مدیومها و رسانههای آنلاین و آفلاین
کنترل کامل رسانهها و روایتهای جریان اصلی
و از همه بدتر، حمایت مردمی که کورکورانه در این تشنج غرق شدهاند.
با وجود تسلط آشکار دولت، اشتباهات واضح و گستاخانه و سلسله اجبارهای پر خطایی که در این مسیر انجام شده؛ هنوز میلیونها نفر از مردم از تحمیل “اجبارهای بیشتر” بر خود و مردان و زنان همنوعشان حمایت میکنند!
حتی ثانیهای برای بررسی دقیق ادعاهای برساختهی اپیدمولوژیستهای شبه علمی صرف نمیشود که میخواهند با همهی انسانها به گونهای رفتار کنند که انگار اعداد روی صفحهها و جدولها هستند؛ ولی حملات آنلاین مجازی[9]، خیانت و لو دادن همسایهها،” قاتلان مادربزرگ” یا “تئوریسینهای توطئه” نامیدن مردم به شغل پاره وقت بسیاری تبدیل شده است.[i]
ناآگاهی، ریا و ترس عمیقا تودهها را در خود بلعیده اما در بیتکوین واپسین نیروهای متعادلکننده حقیقت، ثبات و اطمینان را مییابیم. این تقابل تا جایی که میتواند واضح و خشن است و به همین دلیل هم از ساتوشی تشکر میکنم. او چیزی را متولد کرد که به زیربنای واقعیت گره خورده است. چیزی که در پیوند آشوب و نظم زندگی میکند، جریان آنتروپی[10]را در ساختار مجسم میکند و فهم ما از زمان، انرژی و حقیقت عینی را به واضحترین شکل شفاف میسازد.[11] در حالی که حاکمیت فردی و ماهیت حقیقت از بالا به پایین توسط دولتها، رسانه و روشنفکران دنیای قدیم رو به نابودی میرود؛ ابزاری برای واپسین نفسهای اختیار فردی و حقیقت عینی ناب از پایین به بالا برای جهانی جدید نمایان میشود. همانند موسی مدرن که از کوه پایین میآید، ساتوشی وایتپیپر بیتکوین را در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ به جهان تحویل داد و به دنبال آن همه چیز عوض شد. احتمالا زمان دگرگونکنندهتری برای زنده بودن وجود نداشته است. دههی پیشرو قطعا با مجموعهای جدی از چالشها همراه است. چالشهایی سخت همراه با استمرار زوال قانون طبیعی، منطق، حقیقت، مالکیت خصوصی و آزادیها؛ ولی همهی ما باید لحظهای درنگ کنیم و برای معرفی کشتی نجاتی که میتوانیم بر آن سوار شویم و به کمک آن در آینده همه چیز را باز بسازیم، عمیقا سپاسگزار باشیم. این آتش مصون از تاریکی، همه چیز را درخشان میسازد. مردم درخشندگی آن را از هر گوشهی جهان خواهند دید و به سوی آن کشیده خواهند شد. آنها به سمت آن میآیند چرا که در تاریکترین زمان و مکان به درخشانترین شکل میدرخشد.
بیتکوین آتش است. ساتوشی پرومته بود. آتش را گرفت و به ما پس داد. حال اینکه با آن چه کنیم، به من و شما بستگی دارد.
نوشته @AleksSvetski دسامبر ۲۰۲۰
الهام گرفته از ایدههایی مبتنی بر بیتکوین، فلسفه، اقتصاد، حاکمیت و آزادی. مشارکتکنندگان در این شماره: الکساندر سوِتسکی[ii] جف بوث[iii] اریک کَسُن[iv] جاکومو زوککو[v] جیمی سانگ[vi] پارکر لوییس[vii] [1] پرومته یا پرومتئوس یکی از تیتانها و اساطیر یونانیست. او به انسانها عشق میورزید و بر خلاف خدایان دیگر نمیتوانست رنج آنان را تحمل کند؛ به همین دلیل آتش را از خدایان دزدید و به انسانها داد. زئوس که پیش از این احترام بسیاری برای پرومته قائل بود از این عمل بسیار خشمگین شد و او را در کوهی به زنجیر کشید. [2] Global Financial crisis of 2007–2008 بحران مالی بزرگ قرن ۲۱ که پس رکود بزرگ سال ۱۹۳۰، بزرگترین بحران مالی تاریخ شناخته میشود.( مطالعه بیشتر ) [3] Kick The Can Down The Road [4] بر آمده از دراکو، قانونگذار یونان باستان در آتن که به وضع و اجرای بسیار سختگیرانه و خشن قوانین شهرت داشت. [5] Great Reset [6] Universal basic income [7] Modern Monetary Theory [8] CBDC (Central Bank Digital Currency) [9] Online Shaming [10] به زبان ساده آنتروپی یک سامانهی فیزیکی، کمترین تعداد ذراتی که برای تعریف صحیح حالت دقیق سامانه لازم است، میباشد. ( مطالعه بیشتر، اینجا و اینجا ) [11] جملهی اصلی : objective Truth with a capital T اینجا منظور این است که کلمه Truth با حرف T بزرگ نوشته شده و با بازی با حروف و کلمات مقصود این است که حقیقت به واضحترین و در چشمترین شکل نشان داده شده است. [i] پینوشت: خط زیر از ترجمه مقاله به خاطر گذشت زمان و تغییر عدد ذکر شده در آن حذف شده است: حتی ثانیهای برای بررسی دقیق ادعاهای برساختهی اپیدمولوژیستهای شبه علمی صرف نمیشود…… These are the same people who will be the first to line up and take a rushed vaccine, for a virus with a 99.6% survival rate. ناآگاهی، ریا و ترس عمیقا تودهها را در خود بلعیده اما در بیتکوین واپسین نیروهای متعادلکننده حقیقت، ثابت و اطمینان را مییابیم. [ii] Aleksandar Svetski [iii] Jeff Booth [iv] Erik Cason [v] Giacomo Zucco [vi] Jimmy Song [vii] Parker Lewis
پ.ن. این متن توسط مترجمی ناشناس با عنوان Ares به دستم رسیده و من تصمیم گرفتم توی وبلاگم منتشرش کنم.
در سال ۲۰۱۸ گزارشهای زیادی در مورد تحقق اتفاقی به نام «مارپیچ مرگ» یا Bitcoin Death Spiral در شبکه بیتکوین منتشر شد، که برای سرمایهگذاران در مورد روند کوتاه مدت بیتکوین ایجاد نگرانی کرده است. برای بررسی این موضوع پاسخ یکی از محققان معروف و شناخته شده به نام آندریاس آنتونوپولوس را بررسی خواهیم کرد که این رخداد را دور از ذهن میداند.
به زبان ساده در شبکه بیتکوین، استخراجکنندهها هر 10 دقیقه یک بار، بلاکهای حاوی تراکنشها را پیدا می کنند. پس از استخراج ۲۰۱۶ بلاک، شبکه به طور خودکار سختی استخراج هر بلاک را تعدیل میکند به طوری که اگر قدرت پردازش شبکه دچار کاهش شد، استخراج کنندهها بتوانند بیتکوین را با صرف پردازش کمتری استخراج کنند. همچنین اگر قدرت پردازش بیشتری در شبکه بوجود بیاید، استخراج کنندگان با سختی بیشتری بیتکوین را استخراج کنند.
مارپیچ مرگ بیت کوین به وضعیتی گفته میشود که تنظیم سختی شبکه پس از گذشت ۲۰۱۶ بلاک به درستی انجام نشود و این به دلیل سرعت بالای خروج استخراجکنندهها از شبکه به دلیل کاهش سود استخراج بیتکوین میباشد(به دلیل کاهش سریع قیمت).
آنتونوپولوس اینگونه توضیح میدهد: “بعضی از مردم تصور می کنند که اگر مارپیچ مرگ اتفاق بیفتد، بسیاری از استخراجکنندگان می گویند: خوب، من دیگر به اندازه کافی سود نمیکنم چون نرخ هش ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده، پس من دستگاههای ماینر خود را خاموش خواهم کرد، که خود باعث میشود نرخ هش کاهش بیشتری پیدا کند، و در نهایت به کندتر شدن شبکه منجر شود. در نتیجه این چرخه ادامه پیدا کرده و باعث میشود نرخ هش کاهش بیشتری پیدا کند، شبکه کندتر شود و اینگونه مارپیچ مرگ رخ خواهد داد و هیچگاه سختی شبکه به درستی تنظیم نخواهد شد.
با این حال، بعید است این پدیده بر روی پروتکل بیتکوین تحقق یابد، زیرا ماینرها در این اکوسیستم، بیتکوین را با استراتژی بلند مدت استخراج میکنند.
اکثر مراکز عمده استخراج بیتکوین، برق و تجهیزاتی را در اختیار دارند که میتواند برای سالها استفاده شود. ماینرها به اپراتورهای شبکه وابسته نیستند تا به صورت هفتگی خواستههای آنها را برآورده کنند، به ویژه در مناطقی مانند چین که در آن بسیاری از مراکز استخراج بیتکوین در مناطقی کار میکنند که دارای برق ارزان و آب و هوای سرد میباشد. این مراکز باید تولید برق بلند مدت را برای تأمین امکانات خود حفظ کنند. در واقع ماینرها به طور طبیعی به دنبال نتایج میان مدت و بلندمدت می باشند.
. از اینرو اگر قدرت هش بیت کوین کاهش پیدا کند و استخراج آن به دلیل افت قیمت سود کمتری داشته باشد، ماینرها به کار خود ادامه میدهند تا زمانی که دوباره ارزش بیتکوین بالا رود و استخراج دوباره به سوددهی برسد.
آندریاس آنتونوپولس در ادامه میگوید:
“بخشی از دلیلی که بعید است این اتفاق بیفتد این است که ماینرها چشم انداز بسیار بلند مدتی دارند، به این معنا که آنها سرمایهگذاری زیادی در تجهیزات ماینینگ کردهاند و معمولا برای پرداخت هزینه برق برنامههای طولانی مدت دارند، و برق خود را به صورت هفتگی پرداخت نمیکنند. پس اگر آنها مجبور به صبر کردن برای سه ماه دیگر شوند تا به سوددهی برسند، تجهیزات را در محل دارند و آنها را خاموش نمی کنند. “
اتفاق غیر واقعی
مارپیچ مرگ بیت کوین ممکن است در یک شبکه عمومی بلاکچین رخ دهد و در گذشته در رمزارزهای کوچک این اتفاق افتاده است. اما، اگر قدرت هش بیتکوین را در نظر بگیریم، مارپیچ مرگ برای بیت کوین بسیار دور از ذهن است.
در طی دو ماه گذشته، نرخ هش شبکه بیتكوين از حدود ۶۰ اگزاهش تا حدود ۳۰ اگزاهش نیز كاهش يافته است.
با این حال، از ژانویه ۲۰۱۸میزان هش شبکه بیتکوین از ۱۲اگزاهش به ۴۰ اگزاهش افزایش یافته است، و تاکنون هر ساله قدرت هش شبکه بیش از سه برابر افزایش یافته است.
بروزرسانی مترجم: در فوریه ۲۰۲۱ میزان توان هش شبکه بیتکوین به ۱۵۰ اگزاهش رسیده و همانطور که پیش بینی میشد نه تنها توان پردازشی شبکه بیتکوین کمتر نشده بلکه میزان رشد آن رکوردهای جدیدی ثبت میکند
اگه دارین این متن رو میخونید مطمئنم که تب بیتکوین شما رو هم گرفته. بخریم؟ نخریم؟ ماینینگ کنیم؟ آقا کدوم کیف پول؟ حالا فورک بشه کوین مفت میده یا نه؟ اسپویلر: تشویق میکنم که همیشه ازم سوال بپرسین، ولی هیچوقت جواب بلی یا خیر گیرتون نمیاد. هیچوقت هم جوابام کمتر از یه ربع نیست :-)) تو این متن هم در این باره بحثی نمیشه.
خب یه مدت پیش درمورد بیتکوین و بحث حفظ ارزش و مالیات توییت میزدم که یکی از دوستان بهم توئییت زد “از بیتکوین و ونزوئلا چه خبر؟”
همونطور که خیلیاتون اطلاع دارین ونزوئلا تو بحران مالی هستش و مردمش با انواع تحریم ها و تورم دست و پنجه نرم میکنن. بیتکوین غیرمتمرکزه، تحریم حالیش نیست و یکی از ویژگیهای معروفش “ذخیرهی ارزش” ه. این ویژگیهای بیتکوین اونو برای مردم ونزوئلا خیلی جذاب کرده. اینجا سعی میکنم هرچی درمورد بیتکوین و ونزوئلا میدونم بنویسم، شاید برخی مواردش جالب باشه.
اول از منابع بگم..
1. ادواردو از تیم Purse.io ه، ونزوئلاییه و درمورد تکنولوژی مینویسه. اینم بگم که یه بیتکوین ماکسیمالیسته. 2. ردیت بیتکوین ونزوئلا.
از وقایع اخیری که درمورد ونزوئلا شنیدیم بحث ایجاد یه ارز رمزنگاری شده یا همون کریپتوکارنسی توسط دولت ونزوئلا بود. هنوز مستندات کافی در رابطه با این موضوع ارائه نشده. چیزی که میدونیم قراره اسم این ارز “پترو” باشه و پشتوانه هم داشته باشه که از نفت خام ه. ادواردو چند روز پیش توییت زد و اشاره ای کرد به این که “قطعا” میدونه این ارز قراره “یه توکن ERC-20 مبتنی بر بلاکچین اتریوم” باشه. مادورو رئیس جمهور ونزوئلا هم اعلام کرد که این ارز رو میخواد بین 10 کشور (احتمالا دوست و همسایه) رایج کنه و اونجاها هم مبادله بشه. 100 میلیون تا پترو قراره عرضه بشه و برخلاف رئیس جمهور، پارلمان ونزوئلا مخالفه این کاره. خیلی از تحلیلگران اقتصادی، علی الخصوص آمریکایی، (تناقض رو ببینید 🙂 ایجاد چنین ارزی رو احمقانه قلمداد کردن. مکس کایزر از RT هم که طرفداره بیتکوین هستش از این ارز حمایت کرده (آخه مکس تو دیگه چرا؟!).
کی اهمیت میده دولت ونزوئلا چیکار میکنه!
برگردیم به قبل از این ماجراها.
ماینینگ بیتکوین به منظور امرار معاش و به دلیل نرخ الکتریسیته ارزان تو ونزوئلا پرطرفدار بود تا اینکه واردکردن دستگاه های ASIC به ونزوئلا خیلی دشوار شد (تحریم و جلوگیری توسط دولت ونزوئلا) و دیگه مردم نمیتونستن راحت ASIC وارد کنن. یه سری گزارش ها هم وجود داشت مبنی براینکه ماموران دولتی و حتی سران مملکت کشور ونزوئلا شروع کردن به ماینینگ بیتکوین با دستگاه های مصادره شده. گاها سرشون هم کلاه میرفت و دستگاههای مدل قدیمی رو به عنوان جدید بهشون مینداختن.
(اوهوم.. 🙂
ماینرهای ونزوئلایی بعد از این رو آوردن به سراغ ماینینگ اتریوم با کارت های گرافیکی ولی باز هم تحت فشار هستن واسه همین هم خیلیاشون ماینر زیرزمینی و مخفی هستن. تا جایی که مردم ونزوئلا اطلاع دارن، ماینینگ تو ونزوئلا غیرقانونی نیست اما پلیس از ماینرها رشوه میگرفت و برخی ماینرها هم بازداشت میشدن اونم به چه تهمت هایی، جرائم سایبری و اینترنتی، دزدی برق، مساعدت به تروریسم و غیره. (خب آقا رشوه کافی نبود؟! چرا الکی مردم رو متهم میکنی) بگذریم. دیوید ریکاردو لوپز که یه ماینر حرفهای تو ونزوئلا بود ولی از اونجا فرار کرد، درمورد امرار معاش با ماینینگ به CNBC گفته بود که “تو ونزوئلا با یه ریگ ماینینگ اتریوم، میشه مخارج یه خونواده رو تامین کرد”. (آقای لوپز، اینجا هم میشه 🙂 )
آمار نشون میده که معاملات بیتکوین به بولیوار تو وبسایت لوکالبیتکوین رشد چشمگیری داشته (که البته تنها دلیلش وضعیت اقتصادی ونزوئلا نیست، بالا رفتن قیمت بیتکوین و آگاهی بیشتر جامعه نسبت به این پدیده هم از دلایل موثر میتونن باشن). تو ماه سپتامبر ارزش هر ساتوشی (کوچیکترین واحد هر بیتکوین) به یک بولیوار هم رسید و الان که خیلی بیشتر از ایناست.
الان وضعیت ونزوئلا به صورتیه که بیشتر کالاهای مصرفی وارد میشه و بالا رفتن نرخ تورم زندگی رو براشون غیرمساعد کرده. برخی از کاربران ردیت گفتن که خودشون و اطرافیانشون به دلیل وضعیت نامساعد اقتصادیشون سعی میکنن اقلامی که تو ونزوئلا پیدا نمیشه رو از همون purse.io با بیتکوین و دیگر ارزها خریداری کنن. اقلام بهداشتی، داروهایی مثل انسولین و غیره.. (اوهووم…بیتکوین…هم حفظ ارزش هم واسطه مبادلاتی)
تو ردیت یکی از کاربران ونزوئلایی یه گزارش از وضعیت اونجا گذاشته که یه سری از نکات مهمش رو براتون ترجمه میکنم.
نرخ تورم امسال 4115 درصد. بزارین واضح براتون بگم ماه پیش 1 دلار میشد 22000 بولیوار امروز 97000 بولیوار. یعنی هرکی ماه پیش به ازای 100 دلار بولیوار داشت امروز به ارزش 22 دلار داره. اینجا همه چی به نرخ دلاره. میپرسین چرا؟ خب واسه اینکه همه چی وارد میشه. حتی مواد غذایی.
با این وضعیت، اگه کسی بیمار باشه، عمل جراحی داشته باشه و یا هر بیماری دیگه چی ؟ چجوری میخوان هزینهی دارو و درمان رو پرداخت کنن.
مردم دارن گرسنگی میکشن، همسن و سالهای خودمون همه جا دارن گدایی میکنن و خونوادهها یه وعده غذا در روز بیشتر نمیخورن. پدرم به دلیل جراحی فوت شد. یه جراحی ساده، ولی نه دکترها مهارت لازم رو دارن و نه سیستم درمانی کشور قابل اعتماده، دارو هم پیدا نمیشه. اگرچه پولش رو داشتیم ولی دستمون به دارو نرسید. نایاب شده. این روزا یه بیماری به نام دیفتری اینجا شایع شده. بیماریی که سالها ریشه کن شده بود و برای اون واکسن وجود داره ولی بیش از 100 نفر تا به حال از این بیماری مردن و دست ما به واکسن نمیرسه. خود من هم هنوز نتونستم واکسن گیر بیارم.
خیلی از جوونا تو ونزوئلا به سمت مشاغل اینترنتی رفتن و فرصت های شغلی آنلاین خارجی رو غنیمت بشمارن ولی حقوقشون رو به دلار باید دریافت کنن. مردم مستضعف با حقوق کارگری تو ونزوئلا هرچی که بدست میارن معمولا صرف هزینهی خرید غذا میشه و دیگر اشخاص هم که متعلقاتی (مثل ملک و طلا و ماشین و غیره) رو قبل از وضعیت بحران اقتصادی خریده بودن تصمیم به فروش اونها گرفتن. اغلب برای هزینههای درمانی یا برای مهاجرت از کشور. با این حال با این نرخ تورم و با کاهش مستمر ارزش بولیوار چطور میتونن همچین کاری رو بکنن.
این جوونا و مردمی که قصد مهاجرت دارن یا میخوان ارزش داراییشون حفظ بشه چه راه حلهایی دارن؟ این کاربر میگه:
پی پل، پیازا، پیونییر: ونزوئلاییها میتونن حساب پیپل برای دریافت دلار ایجاد کنن ولی نمیتونن اون رو به بانکشون وصل کنن. بنابراین نمیتونن اون پول رو برداشت کنن. تنها کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که پول بفرستیم و پول دریافت کنیم. این پول رو میتونیم برای صرافی ها بفرستیم ولی کارمزدشون حداقل 20 درصده که کارمزد بسیار بالاییه. حساب های پیپل که درست میکنیم هم با کارتهای مجازی تایید میکنیم و همیشه این ریسک وجود داره که اگه حساب مسدود بشه دیگه نتونیم اون حساب رو احراز هویت کنیم.
اسکناس دلار: خب این گزینه رو من ندارم چون حقوقم رو آنلاین دریافت میکنم ولی تصور کنید تو این وضعیت بحران اقتصادی و بالا رفتن میزان جرم و جنایت، کسی بخواد اسکناس و پول نقد نگهداری کنه. خطرش فوقالعاده زیاده. بیتکوین: با بیتکوین برخی از این مشکلات رفع میشه، ترسی از بسته شدن حساب نداریم. نرخ مبادله تو لوکالبیتکوین 3 درصد بیشتر نیست. خودم میتونم با هرکسی که دوست داشتم و بهش اعتماد دارم معامله کنم. خودم شخصا آدمای زیادی میشناسم که وقتی خواستن از کشور برن پولهاشون رو به بیتکوین تبدیل کردن. دوستان زیادی هم دارم که ماینینگ انجام میدن و از اون راه امرارمعاش میکنن.
با اینحال از حرفهایی که خودم با کاربران دیگه زدم متوجه این شدم که استفاده از بیتکوین تو ونزوئلا هنوز به اون صورت (که ممکنه فکر کنید همه جا qr کد زدن و همه فروشگاهها بیتکوین دریافت کنن و غیره) رواج نداره و مردم اغلب از قشر ضعیفی هستن که با این مفاهیم آشنایی ندارن و بیتکوین بیشتر بین جوونا رواج داره.
قبل از شروع این مطلب باید یادآوری کنم که امنیت یه طیف هستش. هیچ وقت نمیشه قطعا گفت چیزی امن هست یا نیست! و هرچه شما نکات امنیتی رو بهتر رعایت کنید و به روزتر باشید عنوانها و شهرت اشخاص و پروژهها اهمیت کمتری پیدا میکنند. منظور این هست که شما یه کیفپول معمولی بیتکوینی رو درست استفاده کنید و نکات امنیتی رو رعایت کنید از اینکه کسی گفته باشه ترزور یا لدجر مشکل امنیتی داره مهمتر هستش اما با این حال به روز بودن در رابطه با ابزارهایی که استفاده میکنید هم اهمیت بسیاری دارد.
در این ارائه ارشد تیم لدجر به نکاتی اشاره میکنه و بعد از اون ۴ نوع رویکرد رو میگن که طبق اونها امنیت ترزور و کلونهای اون مثل کیپکی و بیوالت و غیره رو بررسی میکنن و یافتههاشون رو ارائه میکنن.
اوپنسورس بودن یا نبودن کیفپولهای سختافزاری!
کاملا اوپنسورس بودن کیفپول سخت افزاری دو تا مزیت عمده داره:
اول) اینکه یه پروژه اوپنسورس رو میشه بررسی کرد و هرکسی از هرجای دنیا میتونه چک کنه که امن هستش یا نه! درصورتی هم که مشکل امنیتیی وجود داشته باشه (مثل همین الان که تیم لدجر تونسته بررسی کنه) خرد جمعی متخصصان از هرجای دنیا به کمک میاد و مسائل امنیتی سریعتر پیدا و حل میشن.
دوم) اوپنسورس بودن یه کیفپول سختافزاری به این معنی هستش که شما (اگر تواناییش رو داشته باشید) میتونید خودتون سختافزار خودتون رو بسازید و اونوقت نرمافزار اون کیفپول رو نصب کنید
اما اوپنسورس بودن یه مسالهای رو ایجاد میکنه توی بحث کیفپولهای سختافزاری اونم اینه که مثل کاری که لدجر میکنه ترزور نمیتونه از تراشههای امن و تراشههای General Purpose MCU استفاده کنه.
در ادامه چهار رویکردی که تیم امنیت لدجر تونستن حفرههای امنیتی توی ترزور پیدا کنن رو میبینید:
۱. حملههای Supply Chain
تو این نوع حملهها کسی میتونه کیفپول رو دست کاری بکنه یا که یه در پشتی رو توی کیفپولی که بدست شما میرسه گذاشته باشه! به چند شکل میشه این کار رو انجام داد:
PreSeeding – Seed Exfiltration – Perform Sig – Address Swpping
تیم لدجر با تمیز باز کردن بستهبندی ترزور داخل بسته رو درآوردن و نرمافزار اون رو دستکاری کردن و دوباره داخل بستهبندی گذاشتن
اگه این بسته ترزور دست شما میرسید به هیچوجه تفاوتش رو نمیتونستید با یه بسته دستنخورده بفهمید
تیم لدجر عمل PreSeeding رو توی ترزور دستکاری شده انجام داد. به این شکل که ۲۴ کلمه سید شما توسط کسی که دستکاری کرده از قبل تعیین شده بودن و این شخص میتونه هروقت دوست داشت موجودی شما رو خالی کنه!
خب حملههای Supply Chain به طوری هستن که همه میگن اگه شما از یه واسطه کیفپولتون رو تهیه میکنید اونوقت احتمال وقوع داره! اما !!! تیم لدجر میگه این حملهها همیشه امکانشون هست! چطوری؟
فکرش رو بکنید ضیاء ۱۰۰ تا ترزور سفارش میده از خود ترزور هم میخره اینا رو! بعد بستهبندی همه رو تمیز باز میکنه دستکاریشون میکنه و همه رو تمیز دوباره بستهبندی میکنه و مرجوع میکنه به شرکت ترزور. اونوقت شرکت ترزور این ترزورهای دستکاری شده رو دوباره میفرسته تو بازار و شما حتی اگه از خود ترزور خریداری کرده باشید احتمال اینکه ترزور شما دستکاری شده باشه هستش! ترفند باحالیه :))
تیم لدجر این مشکل رو به ترزور توی نوامبر ۲۰۱۸ اطلاع رسانی کرده اما این مشکل هنوز برطرف نشده و ترزور جوابی نداده!
۲. حملههای Software Crappy Attacks
توی این نوع حمله نرمافزار ترزور هدف قرار داده شده و دوتا مشکل توش پیدا شده که از ضعف امنیتی بالایی نداشتن و به همین دلیل توضیحات زیادی درموردش نمیدم! به ترزور اطلاع رسانی شد و سریع حل شدن.
۳. حملههای کانال جانبی یا همون Side Channel Attacks
اینجا تیم لدجر با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشینی اثر دیجیتالی ترزور رو بررسی میکنن و بعد از اینکه خوراک زیادی به این الگوریتم میدن الگوریتم میتونه از این به بعد اثر دیجیتالی رو با عددی که کاربر میزنه تطبیق بده. یعنی به این شکل که الگوریتم میدونه که سیگنالهایی که ترزور میفرسته کدوم عدد هستن!
این الگوریتم با میانگین ۵ بار تلاش میتونه رمز پین ترزور شما رو پیدا بکنه و از اونجایی که توی ترزور تعداد دفعات وارد کردن پین نسبتا زیاد هستن، یه حمله کاملا موفق هستش 🙂
این حمله گزارش به ترزور گزارش شده و الان امکان حدسزدن پین سختتر شده!
تیم لدجر یه حمله جانبی دیگه رو هم بررسی کرده!
حمله به تابع SCAlar
این تابع برای فرآیندهای رمزنگاری و تولید کلیدها توی ترزور استفاده میشه. یه اتفاق جالب این بود که این وقتی تیم لدجر پیادهسازی این تابع رو بررسی میکرد یه کامنت توی کد دیدن که نوشته بود “این تابع در مقابل حملههای جانبی مصون است!”
کاری که تیم لدجر انجام داد این بود که یه عدد بزرگ SCAlar رو ورودی تابع میداد و با همون الگوریتم یادگیری ماشینی تونستن اعداد رو شبیهسازی کنن.
این یعنی که اگه عدد SCAlar رو با این روش محاسبه کنن اونوقت به راحتی میتونن پرایوتکی رو تولید کنند! این مشکل امنیتی بسیار جدی هستش!
تیم لدجر اینو به ترزور گزارش داد و ترزور واکنشی نشون نداده و این مشکل همچنان وجود داره! ولی انصافا حداقل اون کامنت که میگه من امن هستم رو باید بردارن دیگه :))
۴. حملههای Surprise Concluding
این نوع حملهها با تزریق خطا به ترزور میتونن باعث بشن که از فرآیند پین کد گذشت و یا حتی دیگه پینکد غیرفعال بشه. این حملهها رو چند ماه پیش تیم Wallet.Fail هم انجام دادن که من قبلا اینجا درموردش یه رشتهتوییت نوشتم.
تیم لدجر این حمله رو نه فقط روی ترزور بلکه بر روی چندتا کلون دیگه از ترزور که نرمافزار ترزور رو استفاده میکنن مثل کیپکی و بیوالت هم امتحان کرده و دیده که جواب میده! با گلیچ کردن تونستن ۲۴ کلمه سید رو استخراج کنن از این کیفپولها. این مشکل فعلا پچ شده و رفع شده اما احتمال انجام شدنش باز وجود داره!
یه کار دیگه که لدجر انجام داد و تیمهای دیگه تو این نوع حمله انجام نداده بودن این بود که روی مدل T ترزور که همون مدل با صفحه تاچ هستش هم انجامش دادن! این روش روی اون مدل هم عملی بود اما یه فرقی داره! فرقش اینه که نمیشه این مشکل رو توی مدل T رفع کرد و عملا این ولت کاملا مشکل امنیتی داره! این ولت باید به شکل کامل تغییر پیدا کنه و از اونجا که راه حلی برای درست کردنش وجود نداره تیم لدجر تصمیم گرفت که نحوه انجام شدن این مشکل رو به تیم ترزور اعلام نکنه! تنها راهکاری که تیم لدجر تونست مطرح کنه اینه که باید از یه کلمه اضافه یا همون Passphrase برای ۲۴ کلمه سید خودتون استفاده کنید که به اندازه یه سید کامل امنیت داشته باشه. یعنی یه کلمه رمز اضافه که حداقل ۳۶ کاراکتر باشه.
مرور همه حمله ها رو توی این جدول میبینید
آخرین حرفای تیم لدجر توی ارائه این بودن که:
ما میخوایم همه کاربران امن باشن! حتی کاربران ترزور که شرکت رقیب ما هستش
یادتون باشه که اوپن سورس بودن الزاما معادل امنیت بیشتر نیستش!
اینو اضافه کنم که این نوع حملهها اغلب حملههایی پرهزینه هستن و احتمال اینکه شما هدف قرار بگیرید به ارزشی که هکر از حملهکردن ممکنه بدست بیاره بستگی داره! این نکته خوبیه چرا که به شما هم یادآوری میکنه که وقتی ارزش کوینهای شما زیاد باشه اونوقت باید حواسجمعتر و مطلعتر باشید و حتی هزینه بیشتری کنید تا امن باقی بمونید. رویکردهای امنیتی بهتری رو اتخاذ کنید مثلا از چند امضایی همراه با ترزور و لدجر هر دو استفاده کنید یا که سرمایهتون رو تقسیم کنید و همه تخممرغها رو تو یه سبد نگه ندارید تا یه نقطه شکست مرکزی ایجاد نکنید!
چون هیچ شرکتی مسئول بیتکوین نیست و سرورهای بیتکوین بهصورت مرکزی مدیریت نمیشوند و کسانی که نرمافزار بیتکوین را اجرا میکنند یک تیم بهخصوص و مشخص نیستند، پس عملاً راهی برای خاموش کردن شبکه بیتکوین وجود ندارد.
بیتکوین یک نرمافزار اپن-سورس است که کد آن بهصورت آزاد و رایگان روی اینترنت قابل دسترس است. خرابکاری و تغییر دادن آن کار بسیار مشکلی است چون تحت نظارت همگان است. هرکسی میتواند نرمافزار بیتکوین را دانلود و اجرا کند و بلاکچین بیتکوین را شخصاً بازبینی کند. این همان فول-نود است که هرچه تعداد آن بیشتر باشد، شبکه بیتکوین مستحکمتر خواهد شد.
حکومتها میتوانند استفاده از بیتکوین را برای شهروندانشان دشوارتر کنند اما این کار برای آنها تبدیل به بازی موش و گربه خواهد شد. تجربه تبدیل پول فیات به بیتکوین در کشوری مثل چین را در نظر بگیرید. همانطور که در فصل ۱ گفتیم شهروندان چینی برای تبدیل پولشان به ارز خارجی، محدود به سقف ۵۰,۰۰۰ دلار آمریکا هستند، ولی با این وجود برای انتقال پول به خارج، از بیتکوین استفاده میکنند.
حتی یک حکومت بزرگ و ثروتمند که حکمرانیِ پلیسی در پیش گرفته نمیتواند شهروندانش را از استفاده کردن از بیتکوین منع کند. چون شبکه بیتکوین پاشنه آشیل ندارد و حکومتها قادر به خاموش کردن آن نیستند.
بیتکوین از این نظر شبیه به خودِ اینترنت است. یک حکومت میتواند دسترسی شهروندانش را شبیه به کاری که چین با استفاده از «فایروال بزرگ چینی» میکند، به بخشی از اینترنت محدود کند، ولی شهروندان چینی میتوانند با استفاده از VPN و روشهای خلاقانه دیگر راهی برای دور زدن این فیلترها پیدا کنند. هیچ دولتی نمیتواند بدون مسدود کردن اینترنت، دسترسی به شبکه بیتکوین را محدود کند و به نظر میرسد بجز کره شمالی هیچ کشور دیگری حاضر نیست بهای آن را بپردازد.
حکومتهای اقتدارگرا میتوانند تملک بیتکوین را غیرقانونی اعلام کنند ولی اجرای این حکم فوقالعاده دشوار است. پنهان کردن بیتکوین تقریبا کار راحتی است چون ذات آن دیجیتال است. ذخیره کردن بیتکوین روی تلفن همراه یا یک فلش مموری یا حتی به خاطر سپردن آن، گزینههایی است که پیبردن به آنها برای حکومت بسیار دشوار است. در مقابل، کشف و مصادره طلا، ملک، سهام، و پول فیات در حسابهای بانکی برای حکومتها تقریبا آسان است.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
روی کاغذ بله، یک نفر با توان پردازشی کافی میتواند به شبکه بیتکوین حمله کند ولی در عمل این کار بسیار دشوار است.
این فرد با احتساب توان پردازشیِ سختافزارهای امروزی باید بیشتر از ۱ میلیارد دلار برای تهیه ادوات استخراج هزینه کند که برای کار کردن به انرژی تولیدی ۸ نیروگاه برق-آبی نیاز دارند. در حالی که اگر او این تشکیلات را صرفاً برای استخراج بیتکوین و نه حمله به شبکه بهکار گیرد، سود خوبی نصیبش خواهد شد. پس چنین کاری از نظر اقتصادی غیرمنطقی است.
در زمان نوشته شدن این کتاب:
۱- کامپیوترهای کوانتومی نسبت به کامپیوترهای مرسوم، چندین برابر کُندترند.
۲- ساختن کامپیوترهای کوانتومی به شدت گران است و بخاطر همین مساله تا مدتها ساخت آنها صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
۳- الگوریتمهای کوانتومی شناخته شده امروزی یک جهش بزرگ در صنعت کامپیوترهای کوانتومی هستند، ولی همچنان برای شکستن رمزنگاری استفاده شده در بیتکوین، باید میلیاردها از این کامپیوترها برای میلیاردها سال کار کنند.
حتی اگر دانشمندان الگوریتمهای کوانتومی جدیدی ابداع کنند که قدرت شکستن رمزنگاری مدرن را داشته باشد، میتوان از روشهای رمزنگاری جدیدی در بیتکوین استفاده کرد که در مقابل الگوریتمهای کوانتومی مصون هستند.
به عبارت دیگر، جامعه کاربران و توسعهدهندگان بیتکوین قادرند همیشه یک قدم از حمله کامپیوترهای کوانتومی جلوتر باشند. هرچند جامعه بیتکوین باید نسبت به احتمال رخ دادن حملههای بزرگ در شبکه بیتکوین هوشیار باشد، ولی برای کاربران معمولی جای نگرانی نیست.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
افراد زیادی تلاش کردهاند تا موفقیت نوآوری ساتوشی را تکرار کنند. یک روش متداول، به کار بردن بلاکچینِ بیتکوین برای استفادههای دیگر است. از سال ۲۰۱۴ شرکتهای معروفی تلاش کردهاند مدل بلاکچین را در صنایع مختلف بکار گیرند و تاکنون میلیونها دلار برای آن هزینه کردهاند. این موضوع توجه رسانهها و مردم را بیش از حد به «تکنولوژی بلاکچین» جلب کرده است.
متأسفانه این تلاشها بیشتر شبیه به این است که با یک لیفتتراک به مغازه خواروبار فروشی برویم. بلاکچین میتواند به درستی برای ذخیره دفتر کل حسابداری یک پول دیجیتال و غیرمتمرکز بکار گرفته شود، ولی به نظر میرسد برای کاربردهای دیگری مثل بایگانی اطلاعات خدمات درمانی، ردگیری میوه روی بلاکچین، و قرار دادن اطلاعات هواشناسی روی بلاکچین، کُند و بیفایده و ناکارآمد باشد.
بیتکوین ۴ ویژگی مهم دارد که بلاکچین تنها یکی از آنهاست. اول اینکه بیتکوین یک دارایی دیجیتالِ کمیاب است. دوم اینکه کسی قادر به غیرفعال یا خاموش کردن شبکه فول-نودهای همتا به همتا (نام گونهای از معماری شبکههای کامپیوتری است که در آن کامپیوترهای متصل به هم، بدون نیاز به سیستم مدیریت مرکزی با یکدیگر تبادل داده میکنند. – م) بیتکوین نیست. سوم اینکه در فرآیند استخراج بیتکوین، هزینه تقلب در اثباتِ-کار بسیار سنگین است. چهارم اینکه بیتکوین بلاکچین دارد و همه میتوانند به آن دسترسی داشته باشند و درستی آن را بررسی کنند. این چهار بخش، با یکدیگر همبستگی تنگاتنگی دارند و حذف کردن فقط یکی از آنها باعث مختل شدن کل شبکه بیتکوین میشود.
برای یک دارایی دیجیتالِ محض مثل بیتکوین، میتوان برای بایگانی کردن سوابق تراکنشهای مالی از تکنولوژی بلاکچین استفاده کرد. این روش باعث میشود بتوانیم تعداد بیتکوینهای خلق شده و سابقه همه نقل و انتقالها را بدون خطا روی آن ذخیره کنیم. اما برای چیزهایی که در دنیای واقعی موجود هستند مثل دانههای قهوه و اطلاعات خدمات درمانی هیچ تضمینی برای صحت اطلاعات وارد شده نیست. چون همیشه ممکن است اطلاعات ورودی بهدلیل اشتباه کاربر، بیتوجهی، یا حتی کلاهبرداری، همراه با خطا وارد سیستم شوند. امکان بروز خطا یعنی نیاز به وجود یک مرجع مرکزی برای ضمانت درستی اطلاعات، که اصل استفاده از بلاکچین را زیر سؤال میبرد.
با این وجود، تاکنون برای کشف کاربردهای غیرپولی تکنولوژی بلاکچین، مبالغ هنگفتی پول هزینه شده است. تا زمان نگارش این کتاب هیچکس قادر نبوده سیستمی در مقیاس بزرگ و بر پایه تکنولوژی بلاکچین برای نگهداری سوابق خلق کند که از روشهای رایج امروزی کارآمدتر باشد یا حتی با آنها برابری کند.
بقیه ارزهای دیجیتال چطور؟
مردم فقط به کپی کردن بلاکچین بیتکوین اکتفا نکردند، بلکه تلاش کردند رمزارزهای دیگری هم بسازند. کلمه «رمز» در اسم آنها قرار دارد چون برای ارسال آنها، فرستنده باید مثل بیتکوین از امضای دیجیتال استفاده کند. (در واقع Crypto در کلمه Crypto currency اشاره به علم رمزنگاری دارد. – م). این پروژهها که اغلب به آنها آلتکوین یا توکِن میگویند، متمرکزند و بیشتر آنها علناً کلاهبرداری هستند. بیتکانکت یکی از معروفترین کلاهبرداریهای حوزه ارزدیجیتال است.
شاید تعداد کمی از این رمزارزها بتوانند کاربرد معقولی داشته باشند. مثل مونرو (XMR) و زیکش (ZEC)، که تلاش میکنند تراکنشهای کاربرانشان نسبت به بیتکوین محرمانهتر باشد، یا اتریوم (ETH) که تلاش میکند بهعنوان یک پلتفرم برای ساختن اپلیکیشنهای بلاکچین مورد استفاده قرار گیرد. شرکتهای بزرگ هم ارزهای دیجیتالی را امتحان میکنند. فیسبوک ارز دیجیتالی به نام «لیبرا» معرفی کرده که ممکن است بهخاطر میلیاردها نفر کاربری که هر روز از خدمات فیسبوک استفاده میکنند، متداول شود. هرچند لیبرا ذاتا متمرکز است و مثل بیتکوین غیرقابل سانسور و کمیاب نیست. (اوایل سال ۲۰۲۰ سازمانهای تنظیم مقررات آمریکا و اروپا انتقادات زیادی بر این پروژه داشتند و این پروژه را تحت فشار قرار دادند و آینده آن همچنان در هالهای از ابهام است. – م)
گروههای دیگری هم بودند که تلاش کردند موفقیت ساتوشی را به روشی بیشرمانه کپی کنند و ارزهای دیجیتالی ساختند که نام بیتکوین در آنها وجود دارد. این موضوع باعث سردرگمی افراد، مخصوصاً تازهواردها میشود. چون معلوم نیست کدام یکی از آنها واقعی است. بیتکوین در صرافیها و کیفپولها با نماد BTC مشخص میشود. بقیه آنها شبیه به طلای بدلی هستند. ممکن است شبیه به بیتکوین باشند ولی متمرکزند و قیمت آنها در بازار خیلی پایینتر است. ارز دیجیتال بیتکوین کَش (BCH)، بیتکوین گُلد (BTG)، و بیتکوین اسوی (BSV) جزو همین گروه طلای بدلی هستند.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
بیتکوین ذاتاً غیرمتمرکز است چون مثل طلا کمیابیِ طبیعی دارد و استخراج آن دشوار است. استخراج بیتکوین شبیه به استخراج طلا، جستجو برای یافتن چیزی کمیاب در میان انبوه چیزهایی است که به وفور پیدا میشوند. وقتی یک ماینر بیتکوین (ماینر به فردی گفته میشود که به کار استخراج بیتکوین مشغول است. – م) عدد کمیاب درستی را که در جستجوی آن بوده پیدا کند، دیگران میتوانند اعتبار این عدد را به راحتی بسنجند. دقیقاً مثل طلا که به راحتی میتوان آن را از طلای بدلی تشخیص داد.
استخراج کنندگان بیتکوین بهجای استفاده از کلنگ و ماشینهای حفاری، از کامپیوترهای خیلی قدرتمند برای پیدا کردن اعداد کمیاب خاص استفاده میکنند. به هرکدام از این اعداد کمیاب پیدا شده، «اثباتِ-کار» میگویند چون به همه ثابت میکند یابنده این عدد برای پیدا کردنش تلاش و هزینه کرده است.
همانند طلا، برای استخراج بیتکوین نیازی به کسب مجوز از هیچ نهاد یا مقام مسئولی نیست. هر کسی میتواند نرمافزار استخراج بیتکوین را از اینترنت دانلود کند و به جستجو برای اعداد نادری که مورد تأیید شبکه هستند بپردازد.
استخراج بیتکوین بر طلا مزیت ویژهای دارد چون نیازی به خاک یا زمین مخصوصی نیست و فقط تجهیزات کامپیوتری و منبع انرژی الکتریسیته ارزان کفایت میکند. بنابراین ماینرهای شبکه بیتکوین میتوانند بهطور مستقل به دنبال اعداد اثباتِ-کار مورد تأیید شبکه بیتکوین بگردند.
بیتکوین با روشی که توضیح دادیم میتواند بدون هیچگونه نقطه ضعفی کار کند. آن را با سیستمهای متمرکز مقایسه کنید. اگر شبکه شرکت کارت اعتباری ویزا از کار بیفتد، هیچکس نمیتواند از کارت ویزا برای پرداخت استفاده کند. همین موضوع در مورد شبکه پیپال و آمازون هم صادق است. برخلاف شرکتهایی که نام برده شد، شبکه بیتکوین تحت نظارت و کنترل یک مرجع مرکزی نیست که با از کار افتادن آنها، کل شبکه دچار مشکل شود. هیچکس در شبکه بیتکوین قادر نیست یک تراکنش مشخص را سانسور کند. شبکه مهار نشدنی ماینرهای بیتکوین، با پردازش تراکنشهای شبکه بدون نیاز به هرگونه مرجع متمرکز، کمک بزرگی به آن میکند.
یک تراکنش بیتکوین چطور کار میکند؟
برای درک این موضوع، سیستم حسابداری بانکی که احتمالاً آشنایی بیشتری با آن دارید را در نظر بگیرید. وقتی کسی پول یک کالا یا خدمات را با چک پرداخت میکند، گیرنده چک به بانک میرود تا آن را به حساب خودش بخواباند. با این فرض که خریدار و فروشنده هر دو مشتری یک بانک هستند، کافیست بانک از حساب خریدار کم و به حساب فروشنده اضافه کند. این فرآیند با اضافه کردن دو سطر در دفتر حسابداری بانک انجام میشود. یعنی لازم نیست کارکنان بانک به گاوصندوق بروند و از پولهای خریدار بردارند و به پولهای فروشنده اضافه کنند. بکارگیری دفترکل در حسابداری مالی یک نوآوری کلیدی و باعث سهولت نقل و انتقال پول است. یک تراکنش در شبکه بیتکوین چیزی شبیه به چک در سیستم سنتی بانکی است.
بیتکوین با دفتر کل مخصوص خودش به نام «بلاکچین» کار میکند. هزاران نفر در سرتاسر دنیا نرمافزار بیتکوین را اجرا میکنند و از طریق آن میتوانند همواره درستی بلاکچین را بدون نیاز به یک مرجع مرکزی تأیید کنند. هرکس با اجرای این نرمافزار درواقع یک نسخه کامل از دفترکل را در اختیار دارد و نقل و انتقالهای جدید را به محض دریافت، بازبینی میکند. این کار یعنی راهانداختن یک فول-نود (نرمافزار بیتکوین که هر کس میتواند با اجرا کردن آن اعتبار دفتر کل حسابداری بیتکوین را بازبینی و از درستی آن اطمینان حاصل کند. – م). هریک از این فول-نودها همواره در حال بررسی شبکه هستند تا از اجرا شدن همه قوانین بیتکوین در شبکه مطمئن شوند. این کار باعث میشود هیچگونه مرجع مرکزی قادر نباشد خودسرانه سابقه تراکنشها را تغییر دهد و بیتکوین کسی را به سرقت ببرد یا خرج کند. بلاکچین بیتکوین به بلاکچینِ عمومی معروف است چون هرکسی میتواند سابقه تراکنشها را در اختیار داشته باشد و آنها را بازبینی کند.
تراکنش صاحبان بیتکوین هم شبیه به نوشتن یک برگه چک کار میکند. آنها رقم را بر روی چک مینویسند و آن را امضا میکنند. اما امضا روی یک برگه به راحتی قابل جعل شدن است. امضای تراکنشهای بیتکوین یک امضای دیجیتالی بر پایه علم رمزنگاری است.
این امضای دیجیتال توسط رمزی ساخته میشود که فقط در اختیار صاحب بیتکوین است. به این رمز، «کلید خصوصی» میگوییم. دارنده بیتکوین میتواند با استفاده از این کلید خصوصی ثابت کند صاحب واقعی آن بیتکوینها است.
کاربران بیتکوینهایشان را بر روی یک کیفپول ذخیره میکنند. این کیفپول درواقع نرمافزاری است که میتواند روی یک کامپیوتر یا تلفن همراه نصب شود یا یک وسیله سختافزاری مخصوص برای ذخیره آن باشد. هر لحظه، تراکنشهای جدیدی در سرتاسر دنیا از طریق این کیفپولها ساخته میشود، ولی شبکه بیتکوین پردازشگر مرکزی برای پردازش این تراکنشها ندارد. در عوض، ماینرها در سرتاسر دنیا برای وارد کردن این تراکنشها به دفتر حسابداری کل بیتکوین با هم رقابت میکنند. آنها تجهیزات پردازشگرشان را راهاندازی کردهاند و سعی میکنند اعداد نادر مورد قبول شبکه را پیدا کنند. تقریباً هر ۱۰ دقیقه، یک ماینر در یک نقطه از دنیا عدد اثباتِ-کار مورد قبول را پیدا میکند و گروهی از تراکنشها که در صف پردازش بودهاند را در قالب یک بلاک با هم ادغام میکند و این بلاک ساخته شده را برای تأیید اعتبار به شبکه بیتکوین ارسال میکند.
هر بلاک شبیه به یک صفحه جدید در دفتر حسابداری جهانی بیتکوین است، و همه فول-نودهای شبکه در سرتاسر دنیا برای اطمینان از صحت تراکنشهای هر بلاک، آنها را مورد بازبینی قرار میدهند. هرکس میتواند یک فول-نود راهاندازی کند، پس هزاران کاربر در سرتاسر دنیا درستی هر بلاک جدید را با استفاده از فول-نود خودشان بازبینی میکنند. اگر این بلاک ارائه شده مورد تأیید شبکه باشد، آنوقت ماینرِ آن بلاک میتواند ۱۲/۵ بیتکوین به عنوان پاداش برای خودش درنظر بگیرد و آن بلاک و همه تراکنشهایی که در آن هستند، جزئی از تاریخچه ابدی و تغییرناپذیر بیتکوین میشوند. درزمان نگارش این کتاب، یک تراکنش عادی بیتکوین معمولاً در کمتر از یک ساعت بر روی بلاکچین ثبت میشود.
چون بلاکچینِ بیتکوین مجموعهای از بلاکها یا به عبارت دیگر مجموعهای از اوراق دفتر کل بیتکوین است، این نام را بر روی آن گذاشتهاند. به عبارت دیگر، بلاکچین یعنی همه تراکنشهای دفتر کلِ تغییرناپذیر بیتکوین، از زمان بوجود آمدن آن در ژانویه سال ۲۰۰۹.
شبکه بیتکوین از هزاران فول-نود در سرتاسر دنیا ساخته شده که هرکدام از آنها درستی هر بلاک ارائه شده از طرف ماینرها را بهطور مستقل تأیید میکند. برای راهانداختن یک فول-نود در شبکه بیتکوین نیازی به فراهم کردن سختافزار قوی نیست و بیشتر لپتاپهای امروزی میتوانند نرمافزار بیتکوین را اجرا کنند. تا وقتی راهاندازی و اجرای فول-نود ارزان و امکانپذیر باشد، شبکه بیتکوین غیر متمرکز باقی خواهد ماند.
سیاست پولی بیتکوین
سیاست پولی بیتکوین ساده و تغییرناپذیر است. برخلاف سیستم مبهم و متغیر بانکداری مرکزی که امروزه در دنیا رایج است.
بیتکوینهای جدید چگونه خلق میشوند؟ همانطور که توضیح داده شد، بعد از اینکه یک ماینر عدد اثباتِ-کار معتبری پیدا کرد و یک بلاک با مجموعهای از تراکنشهای معتبر و در انتظار تأیید ساخت، میتواند پاداشِ ساختن این بلاک جدید را دریافت کند. در زمان نگارش این کتاب، پاداش هر بلاک معتبر جدید ۱۲/۵ بیتکوین است و هر چهارسال این مقدار نصف میشود. یعنی این مقدار در سال ۲۰۲۰ به ۶/۲۵ و در سال ۲۰۲۴ به ۳/۱۲۵ کاهش پیدا میکند.
اگر ماینر موردنظر مقدار بیشتری از پاداش تعیین شده به عنوان پاداش بلاک برای خودش درنظر بگیرد، این بلاک مورد پذیرش فول-نودهایی که همه بلاکها را بازبینی میکنند، قرار نخواهد گرفت. فول-نودها همه بلاکهایی که ماینرها به شبکه ارسال میکنند را مورد بررسی قرار میدهند و اگر آنها از همه قواعد بیتکوین پیروی نکنند، به بلاکچین اضافه نخواهند شد. مثل وقتی که بانک چک فردی را که رقمی بیشتر از موجودی حسابش نوشت قبول نمیکند. بنابراین کسی نمیتواند بیتکوین تقلبی بسازد. فول-نودها تراکنشهای جعلی یا بلاکی که چنین تراکنشی در آن باشد را نمیپذیرند و رد میکنند.
یک بلاک نامعتبر برای ماینرها خیلی گران تمام میشود، چون وقتی مورد قبول شبکه قرار نگیرد یعنی درواقع همه انرژی که تجهیزات استخراج او برای پیدا کردن عدد اثباتِ-کار مصرف کردهاند، تلف شده است. این یعنی بهای تقلب کردن در شبکه بیتکوین خیلی سنگین است و در نهایت باعث محافظت از شبکه بیتکوین میشود. با این حال، اگر تعداد فول-نودهای موجود در شبکه بیتکوین کم باشد، یک ماینر میتواند با تطمیع آنها بلاک نامعتبرش را وارد بلاکچین کند. از آنجا که هزاران فول-نود در شبکه بیتکوین وجود دارند که در سرتاسر دنیا پراکنده هستند و هیچگونه شناختی نسبت به همدیگر ندارند، موفق به انجام چنین کاری نخواهد شد.
ساتوشی از روز اول سقف تعداد کل بیتکوینهایی که عرضه خواهند شد را ۲۱ میلیون تعیین کرد. در زمان نگارش این کتاب بیشتر از ۸۵٪ این مقدار استخراج شده و بیشتر از ۱۷ میلیون بیتکوین در گردش است. بقیه آنها هم بعنوان پاداش ساخت بلاک و در یک برنامه زمانبندی مشخص، عرضه خواهند شد.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
روز ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، بانک مشهور سرمایهگذاری «برادران لیمن» بزرگترین ورشکستگی تاریخ ایالات متحده را اعلام کرد. فروپاشی برادران لیمن که در سال ۱۸۵۰ میلادی تاسیس شده است، به دوران خوشِ وامهای بدون پشتوانه در جهان پایان داد. این شرکت بیشتر از کل ارزش اوراق بهادارش روی اوراق بهادار تضمین شده و وامهای پر ریسک سرمایهگذاری کرده بود. وقتی خریداران خانهها نتوانستند از عهده پرداخت وامهای گرفته شده بربیایند، راهی برای جبران خسارت نداشتند و درنهایت ورشکسته شدند.
ناگهان اعتماد بانکها به مجموعه برادران لیمن و بانکهای دیگر از بین رفت. در میانه این بحرانِ اعتبار، صاحبانِ مشاغل متوجه شدند که به سختی میتوانند برای تامین مالی فعالیتهای خود وام بگیرند. وقتی برای خرید مواد اولیه، سرمایهگذاری در تجهیزات جدید یا پرداخت حقوق کارمندان بودجه کافی موجود نباشد، شرکتهای فعال در بسیاری از صنایع، دیگر قادر به ادامه فعالیت نیستند و فروپاشی اقتصادی حتمی است.
خزانهداری ایالات متحده آمریکا و صندوق ذخیره فدرال سریعاً وارد عمل شدند و برای نجات سیستم مالی به بانکها وام اعطا کردند. در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۰۸، کنگره با قانون اضطراری تثبیت اقتصادی سال ۲۰۰۸، به چندین بانک که دچار مشکل شده بودند کمک مالی کرد. دولت صدها میلیارد دلار برای رونق دادن به بخش مالیِ در حال فروپاشی هزینه کرد.
شروع بیتکوین
در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، چند هفته پس از آنکه دولت ایالات متحده اجازه پرداخت ۷۰۰ میلیارد دلار وثیقه به بانکها را صادر کرد، یک شخص یا گروه ناشناس با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو یک وایتپیپر فنی (یک مقاله معتبر تخصصی و علمی که درباره یک موضوع مشخص نوشته شده است. – م) منتشر و در آن یک سیستم جدید پرداخت الکترونیکی به نام بیتکوین را تشریح کرد. ساتوشی وایتپیپر بیتکوین را به گروهی اینترنتی به نام «سایفرپانکس» ارسال کرد؛ گروهی متشکل از فعالان حریم خصوصی که برای به چالش کشیدن سوءاستفاده دولتها از قدرتشان و تحت نظر قرار دادن افراد، ابزارهای کاربردی نرمافزاری خلق میکردند.
دو نکته در این وایتپیپر بود که کنجکاوی خواننده را برمیانگیخت. اول اینکه نویسنده از نام مستعار استفاده کرده بود. هویت ساتوشی تا به امروز رازی است که همچنان برای همگان جذاب است. دوم اینکه، این مقاله چیزی را مطرح میکند که قبلاً هرگز وجود نداشت: پول دیجیتالی مستقل از حکومتهای مرکزی. کمتر کسی فکر می کرد دستیابی به چنین چیزی امکانپذیر باشد.
چند ماه بعد، ساتوشی شبکه بیتکوین را راهاندازی کرد و یک جمله بهعنوان سرنخ در اولین سطر دفتر حسابداری بیتکوین قرار داد. این جمله دلیل خلق بیتکوین را توضیح میداد:
1[روزنامه] تایمز ۳/ ژانویه/۲۰۰۹ در آستانه تحویل وثیقه دوم به بانکها
این تیترِ خبری است که در تاریخ 3 ژانویه 2009 در روزنامه تایمز، یکی از روزنامههای برجسته بریتانیا منتشر شد. پیام ساتوشی به جهان این بود که سیستم مالی فعلی دنیا، که در آن هزینه اشتباهات بانکها را مردم پرداخت میکنند، ناکارآمد است. فناوری جدید غیرمتمرکز مالی بیتکوین ساخته شده است تا راهی برای خروج از وضعیت کنونی باشد.
برای درک نوآوری علمی بیتکوین، ابتدا باید مفهوم «کمیابی» را بفهمیم.
دو شکل مختلف ازکمیابی
در قلمرو مادی، کمیابی به دو شکل خودش را نشان میدهد. اولین شکل آن مصنوعی است، مثل ساختههای دست بشر از قبیل مجموعههای کلکسیونی مثل کیف های دستی شَنل، کارتهای بسکتبال مایکل جردن، شرابهای نادر، کارهای هنری، یا آثار یک هنرمند بهخصوص. به این نوع کمیابی، کمیابی متمرکز نیز گفته میشود. توجه کنید که مشکل این نوع کمیابی این است که امکان جعل کردن آن وجود دارد.
دومین شکل آن بهصورت طبیعی است. این دسته شامل نمک (کلمه salt منشأ کلمه Salary در زبان انگلیسی به معنی دستمزد است. – م)، مهرههای شیشهای از کشور غنا، صدفهای سفالی از فرهنگ بومی آمریکا، نقره از چین و البته طلا در سراسر جهان است. اینها نمونههایی از کمیابی غیرمتمرکز هستند و جعل کردن آنها دشوارتر است.
استفاده از کالاهای غیرمتمرکز و کمیاب مثل نمک و طلا بجای پول، بهیچوجه اتفاقی نبوده است. دلیل اول اینکه، هرکس میتواند بطور عادلانه از کالایی که در کنترل هیچ فرد یا گروهی نیست استفاده کند. دوم، جعل این کالاها بسیار دشوارتر است. دلیل آخر اینکه کمیابی این کالاها باعث میشود معاملات اقتصادی به راحتی انجام شوند چرا که اگر کمیاب و باارزش نبودند، طرفین میبایست مقادیر زیادی از آنها را با خود حمل میکردند.
چیزی که این دو نوع کمیابی مختلف را از هم متمایز میکند، قابلیت کنترل پذیری آنهاست. شکل اول کمیابی که به آن کمیابی متمرکز گفتیم، توسط یک فرد یا یک شرکت پدید آمده است. حال میخواهد بانک مرکزی چین باشد یا صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده، خواه توسط یک هنرمند بوجود آمده باشد یا یک شرکت چندملیتی بزرگ. در هر صورت آن مرجع مرکزی میتواند کمیاب بودن آن کالا را از راههای مختلفی مثل تولید، انتشار، بازخرید، و مصادره کردن کنترل کند.
کالاهای کمیابِ غیرمتمرکز توسط طبیعت ساخته میشوند. پس عرضه آنها بر عهده یک مرجع مرکزی نیست. این کالاها ساخته دست بشر نیستند که بتواند هرچقدر خواست از آنها تولید کند. تنها راه بدست آوردن آنها جمعآوری یا برداشت از طبیعت است. یک معدنچی برای استخراج کالاهای کمیابِ طبیعی مثل طلا یا نفت، درواقع فقط چیزی که از قبل وجود داشته را از دل زمین استخراج میکند.
برای استخراج طلا همواره رضایت مالک معدن کافی بوده و علاوه بر آن لزومی به کسب اجازه از فرد یا نهاد دیگری نیست. به عبارت دیگر، خلق طلا در اختیار یک مرکز یا گروه خاص نیست و هیچ مرجع جهانی نمیتواند استخراج آن را محدود، یا عرضه آن را زیادتر کند.
کنترل پذیری از جانب یک مرجع مرکزی فرق اساسی بین کالاهای کمیابِ متمرکز و غیرمتمرکز است. به ویژه کالاهایی که به عنوان پول مورد استفاده قرار میگیرند.
چرا تمرکززدایی برای پول مفید است؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، یکی از ویژگیهای غیرقابل انکار پولهای متمرکز این است که مسئول آن می تواند خودسرانه و هروقت بخواهد مقدار بیشتری از آن خلق کند. هرچند این اتفاق بیشتر در رژیمهای اقتدارگرا میافتد تا نظامهای مردمسالار.
در فیلم «Bugsy»، شخصیت اصلی بارها و بارها۲۰٪ از سهام کازینوی «Pink Flamingo» را به دهها نفر و به قیمت ۱۰,۰۰۰ دلار میفروشد. او آنها را در مورد درصد شراکتشان به اشتباه میاندازد چون هر سرمایهگذار خیال میکند ۲۰٪ از کازینو را در اختیار دارد، اما در واقع اینطور نبود. ولی بههرحال «Bugsy» سود بالایی از این معاملهها نصیبش میشد.
انگیزه نهاد یا مقام مسئول یک دارایی متمرکز (مثلاً هنرمندی که اثر هنری خلق میکند) این است که هرچه بیشتر از آن تولید کند، هرچند این کار او باعث کم ارزش شدن دارایی افراد دیگر بشود. همه داراییهای متمرکز با این چالش روبرو هستند. بانکهای مرکزی معمولاً برای اهداف سازندهای مثل ایجاد زیرساختها، حمایت از برنامههای رفاه اجتماعی یا تثبیت یک بحران اقتصادی، اقدام به چاپ پول میکنند. اما اثر کانتیلون را از فصل ۱ به خاطر بیاورید: حتی استفاده معقول از این قدرت ممکن است باعث بهرهمند شدن هرچه بیشتر ثروتمندان به قیمت ضعیفتر شدن فقرا و قشر آسیبپذیر جامعه شود. توانایی چاپ پول کژمنشی ایجاد میکند. (کژمنشی در اقتصاد یعنی یکی از طرفین معامله از رانت اطلاعاتی برخوردار شود و بین معاملهگران تقارن اطلاعاتی برقرار نباشد.– م)
البته که پول غیرمتمرکز هم میتواند کمارزش شود. فنآوریهای جدید میتوانند هزینه تولید کالاهای کمیاب طبیعی را ارزانتر و درنتیجه بازار را از این کالاها اشباع کنند. وقتی یک کالا دیگر کمیاب نباشد، از ارزشش کاسته میشود و دیگر نمیتوان بهعنوان پول به آن اعتماد کرد. دقیقاً برای همین است که امروزه دیگر کسی از نمک و صدفهای دریایی و مهرههای شیشهای بهعنوان پول استفاده نمیکند. هر کدام از آنها به مدت طولانی در طبیعت کمیاب بودند ولی امروزه بهخاطر پیشرفت فنآوری، به شدت ارزان و آسان بدست میآیند.
طلا یکی از موارد استثنایی است که توانسته ارزش خود را حتی بعد از گذشت هزاران سال، بطور چشمگیری حفظ کند. طلا کاربرد صنعتی و تزئینی هم دارد، اما چون استخراج آن در طول تاریخ همواره دشوار بوده تبدیل به پولی قابل اعتماد بین همگان شده است. قدرت خرید طلا ثابت است و این باعث میشود گزینه خوبی برای حفظ ارزش باشد. تا جایی که امروزه مردم برخی از کشورهای دنیا برای مصون ماندن از عواقب بحرانهای اقتصادی از طلا و جواهرات استفاده میکنند. اِشکال بزرگ طلا ذات مادی و وزن بالای آن است. این دو اشکال، نگهداری، تأمین امنیت، و نقل و انتقال آن را بسیار دشوار میکند.
بسیاری از طرفداران بیتکوین معتقدند این ارز دیجیتال ممکن است روزی برای حفظ ارزش و پسانداز بلند مدت، جایگزین طلا شود. همانطور که در ادامه این فصل توضیح میدهیم، کمیابی بیتکوین از نوع غیر متمرکز و کمیابتر از طلاست، اما با این وجود نقل و انتقال و ذخیره امن آن بسیار آسانتر از طلا است.
کمیابی دیجیتالِ غیرمتمرکز
با ظهور اینترنت امکان تبدیل اطلاعات به دادههای دیجیتالی و توزیع آسان آنها فراهم شد. کپی یک فایل دیجیتالی خیلی آسانتر و ارزانتر از تکثیر نسخه فیزیکی آن است.
دیجیتالی شدن پول برای تجارت الکترونیک ضروری بود و با استفاده از آن دیگر نیازی به نقل و انتقال فیزیکی پول نبود. هرچیزی را میتوان به سرعت فرستادن یک ایمیل یا باز کردن یک وبسایت، به هرجا ارسال کرد و این باعث میشود که تجارت به معنی واقعی جهانی باشد. نسخه دیجیتالی پول فیات را بانکها بهوجود میآورند و شرکتهای کارتهای اعتباری مثل (ویزا یا مسترکارت)، خرده فروشیهایی مثل (علیبابا، آمازون و اپل)، یا حتی اپلیکیشنهای پرداختساز مثل (ویچت، پیپال و اسکوئر) آنها را پردازش میکنند.
این شرکتها روی نقل و انتقال پول اختیار تام دارند و قادرند تراکنشهای مالی را سانسور کنند. آنها میتوانند برخلاف میل کاربران، پولهایشان را مصادره و حسابهایشان را مسدود کنند. علاوه بر این، بهدلیل متمرکز بودنشان اغلب هدف فشار دولتها و حملات هکرها قرار میگیرند و درنتیجه سرمایه و اطلاعات شخصی مشتریان، همواره در معرض خطر از دست رفتن است. تا پیش از ظهور بیتکوین، هر پول دیجیتالی دو اشکال عمده داشت: اول اینکه کمیاب بودن آن مصنوعی بود. دوم اینکه تحت کنترل یک مرجع متمرکز اداره میشد. به نظر نمیرسید راهی برای خلق کمیابی در حوزه دیجیتال وجود داشته باشد.
ساتوشی ناکاموتو در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ بیتکوین را به عنوان یک ارز دیجیتال معرفی کرد. کمیاب بودن بیتکوین ریشه در ریاضیات دارد.
اعداد اول از نادرترین اعداد در علوم ریاضی هستند. یک عدد اول مثل ۲، ۳، یا ۵ فقط بر عدد ۱ و بر خودش بخشپذیر است.
هرچه اعداد بزرگتر شوند، اعداد اول کمیابتر میشوند. برای مثال بین عدد ۱ تا ۱۰۰، ۲۵ عدد اول وجود دارد. ممکن است فکر کنید حتما بین اعداد ۱ تا ۱,۰۰۰، ۲۵۰ عدد اول باشد، ولی فقط ۱۶۸ عدد اول در این محدوده موجود است. اعداد اولِ بزرگتر از عدد ۱۰۰ میلیارد فوقالعاده کمیاباند. بهقدری که ریاضیدانان جهان همچنان در جستجوی پیدا کردن بزرگترین عدد اول هستند.
اعضای شبکه بیتکوین برای پیدا کردن اعداد کمیابی شبیه به اعداد اول با هم رقابت میکنند و از طریق آن بیتکوینهای جدید خلق میشوند. با این روش میتوان کمیابی غیرمتمرکز دیجیتال پدید آورد. دلیل بنیادی بودن نوآوری ساتوشی هم دقیقاً همین است. قبل از بیتکوین هر دارایی یا کاملاً متمرکز بود (مثل توکنهای بازیهای کامپیوتری که توسط شرکت سازنده بازی تولید می شوند)، یا فیزیکی بود (مثل طلا و نقره)، یا به وفور همهجا پیدا میشد (مثل فایلهای فشرده صوتی). تا قبل از ظهور بیتکوین، داراییای که همزمان غیرمتمرکز، دیجیتال، و کمیاب باشد، وجود نداشت.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
یک زوج فیلیپینی بدنیا آمدن اولین فرزندشان را در مانیل و بعد از برچیده شدن حکومت نظامی ۱۰ ساله، جشن میگرفتند. فردیناند مارکوسِ دیکتاتور، فقط چند سال دیگر روی کار میماند اما سعادت و خوشبختی خانواده، تنها دغدغه پدر و مادر لوئیس بود. آنها یک حساب پسانداز باز کردند تا با پساندازشان برای شرایط ناپایدار سالهای بعد آماده باشند. نرخ تبدیل پزوسِ فیلیپین به دلار آمریکا در آن زمان ۷ به ۱ بود.
سال ۱۹۹۳
در لاگوس، یک ژنرال نیجریایی به نام «سانی آباچا» قدرت را به دست میگیرد و نرخ تبدیل نایرای نیجریه به دلار آمریکا را ۲۲ به ۱ تعیین میکند. این کار او تلاشی است تا بتواند از سقوط بیشتر ارزش پول ملی نیجریه جلوگیری، و اقتصاد کشورش را با ثبات کند. این نرخ تبدیل موجب بوجود آمدن بازار سیاه پر رونقی شده بود که در آن نایرا به قیمتهای خیلی پایینتری معامله میشد. آباچا در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت. نرخ تبدیل دلار به نایرای نیجریه در این سال ۱ به ۸۸ بود. یعنی ارزش پول این کشور ۴ برابر نسبت به نرخ رسمی تعیین شده در سال ۱۹۹۳ پایینتر آمده بود. میلیونها نفر دچار رنج و فقر شدند چون با حقوقهای ثابتی که از دولت میگرفتند نمیتوانستند از عهده خرید اجناسی که هر روز گرانتر میشدند بربیایند.
سال ۲۰۱۸
در طول مرز پروسِ ونزوئلا، شهروندان از اَبَر تورم ۴۰۰,۰۰۰ درصدی به کشورهای همسایه یعنی برزیل و کلمبیا فرار میکنند. بیشتر از ۳ میلیون نفر تاکنون از فقر و گرسنگی از ونزوئلا گریختهاند.
لورنا، یک نانوای ۴۸ ساله است که بالاخره تصمیمش را برای مهاجرت به کلمبیا گرفته است. در مرز اما ماموران مرزی وسایل او را تفتیش میکنند تا اگر چیز ارزشمندی دارد از او بگیرند. ولی چیزی پیدا نمیکنند چون خبر نداشتند که لورنا قبل از اینکه به سمت مرز حرکت کند ساعتها وقت صرف کرده بود و اسکناسهای دلار آمریکا را با استفاده از وسایل آرایشی مخصوصی لای موهایش پیچیده بود و توانسته بود آنها را میان موهای بافته شدهاش پنهان کند. او توانست با کمک این حقه با خیال راحت از مرز عبور کند.
در مانیلِ فیلیپین شانس از پدر و مادر لوئیس روی برمیگرداند. نرخ تبدیل پزوس به دلار آمریکا ۵۰ به ۱ شده و سرمایهای که در طول این سالها جمع کرده بودند حدود ۸۰ درصد از ارزشش را از دست داده بود. با وجودی که زمان بازنشستگی آنها فرا رسیده بود چارهای نداشتند جز اینکه کار کنند و برای آیندهای غیرقابل پیشبینی پسانداز کنند.
در لاگوس، نایرای نیجریه بعد از از دست دادن تقریبا ۵۰ درصد از ارزشش در عرض فقط چند سال، شرایط تقریبا پایداری را تجربه میکند. اما قیمت اجناس در بازار دوباره سر به فلک کشیده است. هیچکس، حتی مقامهای عالیرتبه دولتی هم به توانایی دولت برای جلوگیری از وقوع یک بحران اقتصادی اعتماد ندارند.
سال ۲۰۱۹
در شانگهای یک کارشناس جوان به اسم اَنی به دوستش در پیامرسان ویچَت که هر روز توسط میلیاردها چینی مورد استفاده قرار میگیرد، پیامی داد. دوستش به او گفت که بخاطر مصرف مواد مخدر به دردسر افتاده و ناگهان ارتباط اینترنتی آنها قطع شد. فردای آن روز ۲ مامور لباس شخصی پلیس به دفتر کار اَنی رفتند و از او خواستند با آنها برود. هفتهها خبری از او نبود. وقتی برگشت و به فضای مجازی دسترسی پیدا کرد، متوجه شد دسترسی به بعضی از خدمات پرداخت ویچَت را از دست داده است. او دیگر نمیتواند بلیت هواپیما یا قطار بخرد. اعتبار بانکی او هم خیلی کاهش پیدا کرده بود. زندگی او فقط با یک جمله که در یک پیامرسان رد و بدل شده بود، تباه شد.
در آکلند، شهری در ایالات متحده، الکس به یک مغازه حیوانات خانگی میرود تا برای سگش غذا بخرد. چیزی که میخواهد پیدا میکند و علاوه بر آن یک غذای جدید میبیند که بوی دهان سگها را بهتر میکند. او از آن مغازه خرید و پول خریدش را با کارت اعتباری ویزا پرداخت کرد. چند دقیقه بعد وقتی به توئیتر میرود میبیند که توئیتر یک تبلیغ برای همان غذایی که چند دقیقه پیش برای سگَش خریده بود به او نشان میدهد. بعدا معلوم میشود که شرکت صادر کننده کارت اعتباریاش، اطلاعات خریدهای مشتریان را با شرکتهای واسطه به اشتراک میگذارد. الکس متوجه میشود که جزئیات زندگی خصوصی او در اختیار شرکتهای تبلیغاتی قرار میگیرد و این موضوع برای او و نسلی که از گوشی هوشمند استفاده میکنند بسیار ناامیدکننده است. حتی در ایالات متحده هم حریم خصوصیِ مالی در حال از بین رفتن است.
این مسائل، اشکالات پول رایج امروز را به ما نشان میدهند
پدر و مادر لوئیس و میلیونها خانواده طبقه متوسط فیلیپینی و نیجریایی فقط در طی یک نسل، شاهد از بین رفتن ارزش پولهایشان بودند. لورنای ونزوئلایی برای انتقال پسانداز ناچیزش به کلمبیا باید راهی پیدا میکرد تا ماموران مرزی نتوانند داراییاش را مصادره کنند برای همین مجبور بود از خلاقیتش استفاده کند و پولش را در موهایش جاسازی کند. اَنیِ چینی که دسترسیاش به ابزار پرداخت آنلاین محدود شده، گویی به «زندان مالی» افتاده است. خریدهای الکسِ آمریکایی هم زیر نظر است و هر بار که از کارت اعتباریاش برای خرید چیزی استفاده کند، اطلاعات آن خرید به شرکتهای تبلیغاتی فروخته میشود.
این موارد مختص به چند کشور بخصوص نیست
از سال ۲۰۰۰ میلادی، تقریبا همه ارزهای دنیا نسبت به دلار آمریکا ارزش خود را از دست دادهاند. خیلی از آنها مثل رَند آفریقای شمالی، پزوی آرژانتین و لیر ترکیه حدود ۵۰ درصد و هیرونیای اوکراین و پزوی دومنیکن تا ۷۰ درصد از ارزششان را نسبت به دلار آمریکا از دست دادهاند. حتی قدرت خرید دلار و یورو هم در این مدت ۳۳ درصد کاهش یافته است.
در سرتاسر دنیا، ۲۵۰ میلیون مهاجر و پناهجو برای فرستادن پول به خانوادههایشان یا انتقال داراییشان به یک کشور جدید، مشکل دارند. حدود ۲ میلیارد نفر در دنیا به خدمات بانکی دسترسی ندارند. پول در دنیای امروز همچنان محصور به مرزهای جغرافیایی کشورهاست.
در همین حال، ساکنان کلانشهرهایی مثل شانگهای و سانفرانسیسکو، آشکارا حس میکنند زیر نظر قرار دارند. از یک طرف« برادر بزرگ» (نماد و چهره حکومتی است که به اشکال گوناگون بر زندگی طبقات مختلف مردم نظارت و کنترل دارد. – م)، و از طرف دیگر شرکتهای بزرگ ما را تحتنظر دارند و تکتک خریدهای ما را ردگیری میکنند و اطلاعات خصوصی ما را بدون اجازه، به شرکتهای تبلیغاتی و واسطهها میفروشند. حریم خصوصی این روزها یک کالای لوکس است که هر روز گرانتر میشود.
پول چیست؟
پول در اصل یک توافق اجتماعی است. مردم باید اعتماد داشته باشند هر زمان اراده کنند میتوانند اسکناسهای داخل کیفشان، یا موجودی حساب بانکی یا کارتهای هدیهشان را به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کنند. فروشنده هم باید از ارزشمند بودن پولی که قرار است از خریدار بگیرد اطمینان داشته باشد.
در طول تاریخ، جوامع بشری برای رسیدن به این توافق اجتماعی راههای زیادی را امتحان کردهاند. از صدفهای دریایی، نمک، طلا، تا سیستم پیچیده بانک مرکزی امروز. بعضی از پولها، پشتوانه قویتری نسبت به بقیه دارند و در طول زمان ارزششان را بهتر حفظ میکنند.
بطور غریزی همه میدانند که پول مساله مهمی است و همه میخواهند داراییشان را در یک پول باپشتوانه بالا ذخیره کنند. مردم در ازای کارشان پول میگیرند، پس پول نماینده زمان و کار آنهاست. پول ابزاری است که با آن میشود کار و تلاش یک فرد را در هر زمان دلخواه، به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کرد. بر همین اساس، دسترسی به یک پول با پشتوانه یکی از اصلیترین جنبههای قدرت فردی است.
پول برای دولتها هم اهمیت زیادی دارد چون مدیریت اقتصاد و کنترل پول هر کشوری در اختیار دولت است. هرچند ممکن است وسوسه شوند و از این قدرت سوءاستفاده کنند. مقامات دولتی اغلب از این قدرت برای رسیدن به مقاصدشان استفاده میکنند. فقط حکومتهای مردمسالاری که حقوق فردی، تفکیک قوا، و حاکمیت قانون را بطور کامل اجرا میکنند، میتوانند بطور مؤثر از تورم، مصادره اموال، و فساد مالی که مصداق سوءاستفاده از کنترل دولت بر اقتصاد است، جلوگیری کنند.
در دنیای امروز کارکرد پول چگونه است؟
اسم پولهای ملی رایج در دنیا «فیات» است که از کلمه لاتین «Fiat» به معنی «تعیین شده» گرفته شده است. ارزش این پولها توسط دولتهایی که آنها را خلق کردهاند و در معاملات میپذیرند، تعیین میشود. از آنجا که چاپ پول برای دولتها هزینهای ندارد، آنها میتوانند هروقت و به هر اندازهای که میخواهند پول خلق کنند.
به گفته آلن گرینسپن رئیس کل پیشین بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، این کشور میتواند همه قرضهای خود را با چاپ پول بپردازد. این روش حتی برای اقتصاد پایداری همچون ایالات متحده چالشهایی را پدید خواهد آورد. قدیمیترین پول ملی، «پوند استرلینگ» بریتانیای کبیر است که ۹۹/۵ درصد از ارزش خود را در طول ۳۰۰ سال گذشته از دست داده است. دلار آمریکا هم ۹۰ درصد از ارزش خود را در طول یک قرن گذشته از دست داده است. یک پُرس استِیک که در سال ۱۹۲۵، ۰/۳۶ دلار قیمت داشت، در سال ۱۹۹۰، ۳ دلار بوده و الان ۱۲ دلار است. درحالیکه این ارز از پایدارترین پولهای دنیاست. عمر متوسط یک پول فیات فقط ۲۷ سال است.
امروزه هدف بانکهای مرکزی، تثبیت تورم و پایین نگه داشتن آن است و همه کشورها در دورههایی از تاریخ در این کار موفق بودهاند. اگرچه بیشتر پولها در بلندمدت از تورم مصون نماندهاند، و این مساله برای کسانی که این پولها را پسانداز میکنند مشکلساز است. این افراد برای خرید ملک یا سهام که ارزش آنها با تورم بالا میرود به اندازه کافی پول ندارند. تورم بالا کار را برای کسانی که میخواهند پولشان را برای آینده پسانداز کنند سخت میکند چون ارزش پساندازشان در گذر زمان کاهش مییابد.
ارزش دارایی میلیاردها نفر از انسانهایی که تحت رژیمهای استبدادی زندگی میکنند، بخاطر تصمیمهای مقامات دولتی که از طرف مردم انتخاب نشدهاند، هر روز کمتر و کمتر میشود. فقط قشر مرفه جامعه قادر است برای حفظ ارزش داراییاش دلار و طلا و ملک بخرد. اما در عین حال شهروندان کشورهای ثروتمند و مردمسالار، از پشتیبانی مهمی بهرهمند هستند و به دلار یا یورو که پول تقریبا پایداری است دسترسی دارند. اقتصاد آنها عملکرد خوبی دارد و آنها میتوانند کاری با درآمد خوب پیدا کنند. همچنین دسترسی به ابزارهای سرمایهگذاری دارند که آنها را در مقابل تورم مصون نگه میدارد.
اثر دسترسی نابرابر به پولی که بانکها خلق میکنند به قدری شناخته شده است که برای آن یک اصطلاح وجود دارد؛ «اثر کانتیلان». این اصطلاح برگرفته از اسم یک اقتصاددان قرن هجدهمی به نام ریچارد کانتیلان است که این اثر را زمانی که بهعنوان یک بانکدار در بریتانیا مشغول کار بود، مشاهده کرد.
تورم بالا عادلانه نیست چون باعث میشود ثروت افرادِ کمتر برخوردار جامعه به افراد مرفه جامعه منتقل شود. ممکن است اثرات تورم بالا برای فردی که در ایالات متحده یا بریتانیا زندگی میکند، مشهود نباشد اما متاسفانه برای میلیاردها نفر که در کشورهای با اقتصاد ضعیف زندگی میکنند، بشکل کاملا واضح و دردناکی قابل لمس است.
همچنین پولهای ملی بخاطر ویژگی چاپپذیر بودنشان، یکی از عوامل بوجود آمدن جنگهای طولانی در زمان ما هستند. دولتها میتوانند با چاپ کردن پول برای ادامه جنگ، هزینه آن را با استفاده از تورم به نسلهای بعد منتقل کنند. این یعنی جنگهای طولانیتر و پرخرجتر. جنگ جهانی اول یک نمونه غمانگیز است که طرفهای اصلی درگیر، توانستند با استفاده از تورم، هزینه ادامه جنگ را تأمین کنند. هم آلمان، هم روسیه اجرای قانون «پولطلا» (سیستم پولی که در آن واحد محاسبه اقتصادی بر پایه وزن ثابتی از طلا است و این مقدار مشخص به ازای هر قطعه اسکناس در بانک مرکزی ذخیره و نگهداری میشود. – م) را متوقف کردند و برای ادامه دادن به جنگ، پول بدون پشتوانه چاپ کردند. برای همین، این جنگ خیلی بیشتر از چیزی که همه انتظار داشتند طول کشید. وقتی آلمان شکست خورد، تنها راهی که برای پرداخت غرامت داشت این بود که حتی بیشتر از قبل پول بدون پشتوانه چاپ کند. تا سال ۱۹۲۳ میلادی مارکِ آلمان تا ۱ تریلیون بار ارزش خود را نسبت به روزهای قبل از جنگ از دست داده بود و همین موضوع شرایط را برای جنگ جهانی دوم هموار کرد.
مشابه این ولخرجیها هم آشکارا در روزگار ما دیده میشود. گذشته از اینکه چه دیدگاهی درباره درگیری ایالات متحده آمریکا در کشورهای عراق و افغانستان داشته باشید، مخارج این تجاوزهای نظامی بیشتر از ۵/۹ تریلیون دلار است. این یعنی اگر قرار بود مردم آمریکا بطور مستقیم هزینههای جنگ را بپردازند، هر خانوار ۴۶,۰۰۰ دلار متحمل میشد.
یک اشکال دیگر سیستم پول دنیای امروز مشکلات جابجا کردن پول بین کشورهای مختلف دنیا است. کشورهایی مثل چین، روسیه، آرژانتین و اندونزی محدودیتهای سختگیرانهای برای تبدیل یا انتقال یا جابجایی پول برای شهروندانشان وضع کردهاند. این محدودیتها بیشتر از طریق کنترل پولی است که هریک از شهروندان این کشورها میتوانند به پول کشور دیگر تبدیل کنند. برای مثال یک شهروند چینی هرسال فقط اجازه تبدیل تا سقف ۵۰,۰۰۰ دلار از پول ملی چین به دلار آمریکا را دارد.
(در ایران اوضاع نقل و انتقال پول به یک کشور خارجی به مراتب وخیمتر است. یک شهروند ایرانی هیچ راه قانونی برای منتقل کردن داراییاش به خارج از کشور ندارد و اغلب این کار از طریق شبکه صرافیها و به قصد دور زدن تحریمهای مالی و با کارمزدهای بالا انجام میشود. – م)
در بعضی کشورها ممکن است حتی دسترسی مردم به پول خودشان در بانک محدود شود. در کشور یونان و بعد از بحران مالی سال ۲۰۱۵، شهروندان یونان نمیتوانستند بیشتر از روزی ۶۰ یورو از حسابشان در بانک برداشت کنند. این یعنی اختیار پولشان دست خودشان نیست.
حتی اگر محدودیتی برای نقل و انتقال پول در کار نباشد، این کار دشوار و پرهزینه است. در سال ۲۰۱۸ کارگران مهاجر و پناهندگان حدود ۷۰۰ میلیارد دلار پول برای عزیزانشان ارسال کردند و برای این کار حدود ۴۵ میلیارد دلار هزینه کردند. این رقم برای کسانی که از نظر مالی در تنگنا هستند خیلی بالاست.
بانکهای مرکزی؛ پاشنه آشیل اقتصاد جهان
بانکهای مرکزی پاشنه آشیل اقتصاد کشورهای متبوع خود هستند. فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا به نوعی نقش بانک مرکزیِ بانکهای کشورهای دنیا را بازی میکند. این به نفع شهروندان آمریکایی است. دلار آمریکا در هرکجای جهان پذیرفته میشود و باز کردن حساب بانکی و گرفتن اعتبار و خرید کالا و خدمات برای آنها آسان است. بیشتر شهروندان آمریکایی از تورم مصون هستند.
اقتصاد پویای ایالات متحده پشتوانه و موتور محرک سیستم اقتصاد جهانیِ دنیای امروز است. «پولدلار» (نام سیستم مالی که در آن دلار آمریکا ارز مرجع دنیا است و ارزش پولهای دیگر کشورهای دنیا با آن سنجیده میشود. – م) قلب این سیستم، و باعث تسلط دلار بر سیستم مالی جهانی شده است. این تسلط از یک رویداد کمتر شناخته شده در یک هتل در ایالت نیوهمشایر در سال ۱۹۴۴ به نام «توافق برتون وودز» شروع شد.
قدرتهای جهانی در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در برتون وودز دور هم جمع شدند تا نظام هماهنگ مالی جهانی را تاسیس کنند. در طول سه هفته بیشتر از ۷۰۰ نماینده از ۴۴ کشور مختلف درباره ساختار آینده نظام مالی جهان به بحث و تبادل نظر پرداختند. بعضی از نمایندگان پیشنهاد دادند که یک ارز ذخیره جهانی جدید به نام «بانکور» خلق شود ولی در نهایت نمایندگان توافق کردند که هریک از ارزهای کشورهای مختلف به ازای یک نرخ تبدیل برای هر کشور، به دلار آمریکا تعیین شود. در نتیجه امروزه تجارت جهانی عمدتا با دلار آمریکا تسویه میشود و هر کشوری سعی میکند ذخیرهای از دلار آمریکا داشته باشد.
اثر مرکزیت دلار در سیستم مالی دنیا وقتی مشخص میشود که ببینیم پول چگونه بین کشورهای مختلف جابجا میشود. برای مثال فرض کنید میخواهید از کره جنوبی به فیلیپین پول ارسال کنید. معمولا «وون» کره جنوبی بطور مستقیم به «پزو» فیلیپین تبدیل نمیشود چون هیچکدام از آن کشورها به اندازه کافی از پول یکدیگر ذخیره ندارند. پس آنها به دلار و مجموعهای از تراکنشهای واسط وابستهاند. در وهله اول «وون» کره جنوبی در کشور کره به دلار تبدیل میشود و آن دلارها از طریق یک بانک آمریکایی که اینجا واسطه است از کره به فیلیپین ارسال میشود و در نهایت بانک دریافت کننده دلار در فیلیپین، آن دلارها را به «پزو» فیلیپین تبدیل میکند و به دست صاحبش میرساند. این کار حداقل چند روزی طول خواهد کشید و شامل کارمزد برای تبدیل ارزها به یکدیگر و کارمزد برای تراکنش جابجایی خواهد بود. این کارمزدها میتواند از ۳ تا ۱۵ درصد نسبت به مسیر جابجایی پول متغیر باشد. میانگین جهانی کارمزد انتقال بینالمللی پول حتی برای مقادیر کم، حدود ۷ درصد است.
با اینکه پولدلار برای نظام مالی دنیا فواید بیشماری داشته اما در عین حال باعث سست شدن اقتصاد جهانی هم شده است. به این دلیل که اقتصاد هر کشوری به دلار آمریکا وابسته است و از فروپاشی دلار آسیب میبیند. در نتیجه سیستم اقتصادی دنیا طوری است که ورشکستگی چند بانک آمریکایی میتواند منجر به یک بحران اقتصادی شود.
حریم خصوصی مالی دیگر از بین رفته است
دیجیتالی شدن پول در طول دو دهه گذشته تقریبا باعث از بین رفتن حریم خصوصی شده است. همه تراکنشهای مالی برای مقاصد سیاسی و تجاری مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. پول الکترونیکی مدت زیادی است که وجود دارد اما ابزار پردازش دادههای بزرگ برای پایش و نظارت موثر بر آنها بهتازگی فراهم شده است. تا وقتی دولتها و شرکتهای تبلیغاتی هر روز بیشتر و بیشتر به اطلاعات شخصی و انتخابها و ارتباطات اشخاص سرک میکشند، پرداختهای آنلاین یا حضوری، هیچکدام از این مساله مصون نخواهند بود. این اطلاعات شخصی، ردپاهایی منحصربهفرد هستند و با هر خرید یا تراکنش مالی دیگر، دقیقتر و قابل تشخیصتر میشوند. برای همین است که امروزه وقتی شما یک محصول را در گوگل جستجو میکنید، چند دقیقه بعد تبلیغ آن محصول یا مشابه آن را در تایملاین فیسبوک یا اینستاگرام خود مشاهده خواهید کرد.
این ردپای دیجیتال، میتواند بسته به کشوری که در آن زندگی میکنید، تبعات خطرناکی داشته باشد. در تابستان سال ۲۰۱۹، دهها هزار دانشآموز هنگکنگی برای اعتراض به طرحی که استرداد شهروندان هنگکنگی به چین را تسهیل میکرد، تجمع کردند. آنها میدانستند اگر از کارتبلیتهای متروشان که به اسم واقعی آنها صادر شده استفاده کنند، حکومت میتواند از طریق اطلاعاتی که از طریق آن کارتهای هوشمند بدست میآورد، هرلحظه از موقعیت مکانی آنها مطلع شود. برای همین آنها از پول نقد برای خریدن بلیت مترو استفاده کردند. در حال حاضر میتوان در دنیا از پول نقد استفاده کرد ولی با از بین رفتن اسکناس و سکه در دهه آینده، دیگر راهی برای خرید بلیت مترو با پول نقد وجود نخواهد داشت و مجبوریم از کارتهای پلاستیکی که به اسم واقعی ما صادر شدهاند استفاده کنیم. شرکتهای صادرکننده این کارتها به راحتی میتوانند اطلاعات سفرهای ما را با دولت و شرکتهای تبلیغاتی به اشتراک بگذارند. ردپای دیجیتالی ما هرکجا رفته باشیم، باقی خواهد ماند.
افکار عمومی در مورد ردیابی و پایش خریدها و رفتارهای خصوصی شهروندان، متفاوت است. بعضی از افراد دلِ خوشی از آن ندارند و این موضوع ناراحتشان میکند. طیف دیگری هستند که این موضوع را به شدت نکوهش میکنند و آن را نقض آشکار حریمخصوصی میدانند. عدهای هم هستند که اصلا برایشان مهم نیست. صرفنظر از این دیدگاهها یک حقیقت وجود دارد، و آن این است که امروزه دولتها نهتنها بر عرضه پول کنترل دارند و شرایط جابجا کردن پول را تعیین میکنند، بلکه میتوانند تقریبا هرچیزی که بخواهند درباره خریداران و فروشندگان بدانند. ممکن است سیستمهای پرداخت الکترونیکی که در دنیا با سرعت زیادی در حال همهگیر شدن هستند، بطور کلی باعث انقراض حریمخصوصی انسانها شوند.
آیا راه دیگری وجود دارد؟
کم ارزش شدن پسانداز افراد بهدلیل تورم، محدودیتهایی که برای انتقال و جابجایی پول در دنیا اعمال میشود، متمرکز بودن نهادهای مالی، و از دست رفتن حریم خصوصی، چهار پدیده جهانی هستند که بیشترین مخاطرات را برای کاربران سیستمهای مالی قرن ۲۱ دارند. کشورهای دنیا برای حفظ وضعیت موجود تقلا میکنند و کسانی که فشار اصلی را متحمل میشوند درواقع مردم عادی هستند.
چه میشد اگر یک سیستم جدید پدید میآمد که در آن دولتها نمیتوانستند پول را از طریق ایجاد تورم بیارزش کنند، یا شرکتهای گمنام جهانی نمیتوانستند جلوی نقل و انتقال پول را بگیرند؟ چه میشد اگر پول به طور کامل دیجیتالی میشد و هرکسی به اینترنت دسترسی داشت، صرفنظر از اینکه در کجای جهان زندگی میکند، میتوانست بدون نیاز به کسب اجازه از سیستمهای مالی جهانی، از آن استفاده کند؟
در سال ۲۰۰۸، درست زمانی که بحران مالی ایالات متحده و جهان در حال شکل گرفتن بود، یک نفر تصمیم گرفت این سیستم جدید را از نو خلق و شرایط را برای انقلاب مالی بعدی دنیا مهیا کند.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.