تو یه مدت اخیر کوینبیس یه سری حسابا رو بدون هیچ توضیحی بسته!! این سرویس قبلا هم چند ده هزارتا کوین راس اولبریخت رو هم مصادره کرد و داد به FBI #رشتهتوییت
ما ایرانیا معمولا هیچجا از دیدنمون خوشحال نمیشن و چندین بار سابقه بسته شدن حسابامون رو داشتیم (پولونیکس و بیترکس در سال 2017). ولی این یه سناریوی مهم و جهانیتریه!!! بهش میگن “کوینهای لکهدار یا کثیف”
تراکنشهای #بیتکوین مجموعهای از ورودی و خروجیها هستن که فکرش رو بکنیدمثل یه متن روی کاغذ یا چک هستن با امضای منحصر به فرد خودتون. سابقهی این دیتا رو هم توی بلاکچین بیتکوین میشه تا لحظهی اولی که یه کوین به ماینر پاداش داده میشه دید. حالا فکرش رو بکنید یه نفر برای خرید مواد مخدر از بیتکوین استفاده کنه و بعدش فروشنده مواد اون کوین رو به صرافی بفروشه و صرافی اونو به شما بفروشه (یا کوین دزدی باشه). زمانی که اون موادفروش رو بگیرن و حساب بیتکوینش رو تشخیص بدن اونوقت میتونن بررسی کن و بفهمن الان کوینی که تو حساب شماست به اصطلاح “لکهدار” یا “کثیف” هستش.
حالا اکسچنجهایی مثل کوینبیس (و شاید خیلی از اکسچنجهای دیگه) یه بلکلیست میسازن از کوینهایی که لکهدار هستن. اگه اون کوین یه وقت اومد تو کوینبیس اون حساب رو میبندن. (شبیه بلک لیستی که احتمالا برای اشخاص توی بانکها و توی درگاهپرداختها وضع شده).
این بحث خیلی باز و مبهم هستش و سوالاتی که مطرح میشه درموردش اینها هستن:
آیا کوینبیس (یا هر اکسچنج دیگه) حق انجام چنین کاری رو داره؟
با فرض اینکه حق انجام این کار رو داره، آیا نباید مشتریهاش از اون لیستی که برای کوینهای لکهدار ساخته اطلاع داشته باشن؟
آیا نباید مردم بدونن که چی کوین لکهدار حساب میشه چی حساب نمیشه؟ (هک، دزدی، عمق تراکنش تو بلاکچین و و و .)
شخصی یا اشخاصی که تصمیم گیرندهن و حکم لکهدار بودن رو رد میکنن کیا هستن؟
حالا وقتی اون کوین لکهدار رو مصادره کرد باهاش چکار میکنه؟ آیا حالا که کوینبیس مصادرهش کرده این کوین از این به بعد تمیز میشه؟ اگه جواب مثبته اونوقت کی همچین حقی بهشون میده؟ و چه کسای دیگهای اجازه مصادره و تمیز کردن کوین دارن؟
اگه حساب کسی رو ببندن آیا اسم و اطلاعات اون شخص رو به FBI یا دیگر اکسچنجها میدن؟
اگه کوین قبلا consolidate شده باشه (مقادیر ریز و پراکنده باهم تبدیل به یه مقدار بزرگ و واحد میشن) آیا مشکوک میشن؟ اگه تو تاریخچهش لکهای باشه همهی اون مقادیر از این به بعد لکهدار هستن؟؟
باز هم سوالاتی وجود داره. ولی نکتهی مهم رو میخوام بگم اینجا اینکه ایرانی بودن یا نبودن تنها دلیل استفاده کردن یا نکردن از اکسچنجها نیست!
اکسچنج یه کیک خوشمزه برای سارقین هستش و ممکنه سارق خود اکسچنج یا کابرانش رو مورد هدف قرار بده
اکسچنج میتونه از سرمایه شما سواستفاده کنه باری مقاصد شخصی (مثل رای دادن به خودش مثلا تو جریان EOS)
اکسچنج میتونه سرمایه شما رو گم کنه. سوءمدیریت کنه (mt gox و خیلی مورد دیگه)
اکسچنج میتونه طبق دستورهای قضایی حوزههای مختلف کشورهایی که توش کار میکنن و مردم قطعا از قوانینش خبر ندارن، حساب کسی رو ببنده (نه فقط ایرانی ها)
اکسچنج میتونه پول شما رو به سادگی و بدون ارائه توضیحات مصادره کنه چون مثلا لکهدار هستش.
اکسچنج میتونه خودش فلشکرش بسازه، پامپ کنه، دامپ کنه و سرمایه شما رو از چنگتون دربیاره (بیتفینکس، جیدکس، بیتترکس)
دلایل دیگه ای که به ذهنتون خطور میکنه رو خودتون اینجا بنویسید.
قبل از شروع این مطلب باید یادآوری کنم که امنیت یه طیف هستش. هیچ وقت نمیشه قطعا گفت چیزی امن هست یا نیست! و هرچه شما نکات امنیتی رو بهتر رعایت کنید و به روزتر باشید عنوانها و شهرت اشخاص و پروژهها اهمیت کمتری پیدا میکنند. منظور این هست که شما یه کیفپول معمولی بیتکوینی رو درست استفاده کنید و نکات امنیتی رو رعایت کنید از اینکه کسی گفته باشه ترزور یا لدجر مشکل امنیتی داره مهمتر هستش اما با این حال به روز بودن در رابطه با ابزارهایی که استفاده میکنید هم اهمیت بسیاری دارد.
در این ارائه ارشد تیم لدجر به نکاتی اشاره میکنه و بعد از اون ۴ نوع رویکرد رو میگن که طبق اونها امنیت ترزور و کلونهای اون مثل کیپکی و بیوالت و غیره رو بررسی میکنن و یافتههاشون رو ارائه میکنن.
اوپنسورس بودن یا نبودن کیفپولهای سختافزاری!
کاملا اوپنسورس بودن کیفپول سخت افزاری دو تا مزیت عمده داره:
اول) اینکه یه پروژه اوپنسورس رو میشه بررسی کرد و هرکسی از هرجای دنیا میتونه چک کنه که امن هستش یا نه! درصورتی هم که مشکل امنیتیی وجود داشته باشه (مثل همین الان که تیم لدجر تونسته بررسی کنه) خرد جمعی متخصصان از هرجای دنیا به کمک میاد و مسائل امنیتی سریعتر پیدا و حل میشن.
دوم) اوپنسورس بودن یه کیفپول سختافزاری به این معنی هستش که شما (اگر تواناییش رو داشته باشید) میتونید خودتون سختافزار خودتون رو بسازید و اونوقت نرمافزار اون کیفپول رو نصب کنید
اما اوپنسورس بودن یه مسالهای رو ایجاد میکنه توی بحث کیفپولهای سختافزاری اونم اینه که مثل کاری که لدجر میکنه ترزور نمیتونه از تراشههای امن و تراشههای General Purpose MCU استفاده کنه.
در ادامه چهار رویکردی که تیم امنیت لدجر تونستن حفرههای امنیتی توی ترزور پیدا کنن رو میبینید:
۱. حملههای Supply Chain
تو این نوع حملهها کسی میتونه کیفپول رو دست کاری بکنه یا که یه در پشتی رو توی کیفپولی که بدست شما میرسه گذاشته باشه! به چند شکل میشه این کار رو انجام داد:
PreSeeding – Seed Exfiltration – Perform Sig – Address Swpping
تیم لدجر با تمیز باز کردن بستهبندی ترزور داخل بسته رو درآوردن و نرمافزار اون رو دستکاری کردن و دوباره داخل بستهبندی گذاشتن
اگه این بسته ترزور دست شما میرسید به هیچوجه تفاوتش رو نمیتونستید با یه بسته دستنخورده بفهمید
تیم لدجر عمل PreSeeding رو توی ترزور دستکاری شده انجام داد. به این شکل که ۲۴ کلمه سید شما توسط کسی که دستکاری کرده از قبل تعیین شده بودن و این شخص میتونه هروقت دوست داشت موجودی شما رو خالی کنه!
خب حملههای Supply Chain به طوری هستن که همه میگن اگه شما از یه واسطه کیفپولتون رو تهیه میکنید اونوقت احتمال وقوع داره! اما !!! تیم لدجر میگه این حملهها همیشه امکانشون هست! چطوری؟
فکرش رو بکنید ضیاء ۱۰۰ تا ترزور سفارش میده از خود ترزور هم میخره اینا رو! بعد بستهبندی همه رو تمیز باز میکنه دستکاریشون میکنه و همه رو تمیز دوباره بستهبندی میکنه و مرجوع میکنه به شرکت ترزور. اونوقت شرکت ترزور این ترزورهای دستکاری شده رو دوباره میفرسته تو بازار و شما حتی اگه از خود ترزور خریداری کرده باشید احتمال اینکه ترزور شما دستکاری شده باشه هستش! ترفند باحالیه :))
تیم لدجر این مشکل رو به ترزور توی نوامبر ۲۰۱۸ اطلاع رسانی کرده اما این مشکل هنوز برطرف نشده و ترزور جوابی نداده!
۲. حملههای Software Crappy Attacks
توی این نوع حمله نرمافزار ترزور هدف قرار داده شده و دوتا مشکل توش پیدا شده که از ضعف امنیتی بالایی نداشتن و به همین دلیل توضیحات زیادی درموردش نمیدم! به ترزور اطلاع رسانی شد و سریع حل شدن.
۳. حملههای کانال جانبی یا همون Side Channel Attacks
اینجا تیم لدجر با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشینی اثر دیجیتالی ترزور رو بررسی میکنن و بعد از اینکه خوراک زیادی به این الگوریتم میدن الگوریتم میتونه از این به بعد اثر دیجیتالی رو با عددی که کاربر میزنه تطبیق بده. یعنی به این شکل که الگوریتم میدونه که سیگنالهایی که ترزور میفرسته کدوم عدد هستن!
این الگوریتم با میانگین ۵ بار تلاش میتونه رمز پین ترزور شما رو پیدا بکنه و از اونجایی که توی ترزور تعداد دفعات وارد کردن پین نسبتا زیاد هستن، یه حمله کاملا موفق هستش 🙂
این حمله گزارش به ترزور گزارش شده و الان امکان حدسزدن پین سختتر شده!
تیم لدجر یه حمله جانبی دیگه رو هم بررسی کرده!
حمله به تابع SCAlar
این تابع برای فرآیندهای رمزنگاری و تولید کلیدها توی ترزور استفاده میشه. یه اتفاق جالب این بود که این وقتی تیم لدجر پیادهسازی این تابع رو بررسی میکرد یه کامنت توی کد دیدن که نوشته بود “این تابع در مقابل حملههای جانبی مصون است!”
کاری که تیم لدجر انجام داد این بود که یه عدد بزرگ SCAlar رو ورودی تابع میداد و با همون الگوریتم یادگیری ماشینی تونستن اعداد رو شبیهسازی کنن.
این یعنی که اگه عدد SCAlar رو با این روش محاسبه کنن اونوقت به راحتی میتونن پرایوتکی رو تولید کنند! این مشکل امنیتی بسیار جدی هستش!
تیم لدجر اینو به ترزور گزارش داد و ترزور واکنشی نشون نداده و این مشکل همچنان وجود داره! ولی انصافا حداقل اون کامنت که میگه من امن هستم رو باید بردارن دیگه :))
۴. حملههای Surprise Concluding
این نوع حملهها با تزریق خطا به ترزور میتونن باعث بشن که از فرآیند پین کد گذشت و یا حتی دیگه پینکد غیرفعال بشه. این حملهها رو چند ماه پیش تیم Wallet.Fail هم انجام دادن که من قبلا اینجا درموردش یه رشتهتوییت نوشتم.
تیم لدجر این حمله رو نه فقط روی ترزور بلکه بر روی چندتا کلون دیگه از ترزور که نرمافزار ترزور رو استفاده میکنن مثل کیپکی و بیوالت هم امتحان کرده و دیده که جواب میده! با گلیچ کردن تونستن ۲۴ کلمه سید رو استخراج کنن از این کیفپولها. این مشکل فعلا پچ شده و رفع شده اما احتمال انجام شدنش باز وجود داره!
یه کار دیگه که لدجر انجام داد و تیمهای دیگه تو این نوع حمله انجام نداده بودن این بود که روی مدل T ترزور که همون مدل با صفحه تاچ هستش هم انجامش دادن! این روش روی اون مدل هم عملی بود اما یه فرقی داره! فرقش اینه که نمیشه این مشکل رو توی مدل T رفع کرد و عملا این ولت کاملا مشکل امنیتی داره! این ولت باید به شکل کامل تغییر پیدا کنه و از اونجا که راه حلی برای درست کردنش وجود نداره تیم لدجر تصمیم گرفت که نحوه انجام شدن این مشکل رو به تیم ترزور اعلام نکنه! تنها راهکاری که تیم لدجر تونست مطرح کنه اینه که باید از یه کلمه اضافه یا همون Passphrase برای ۲۴ کلمه سید خودتون استفاده کنید که به اندازه یه سید کامل امنیت داشته باشه. یعنی یه کلمه رمز اضافه که حداقل ۳۶ کاراکتر باشه.
مرور همه حمله ها رو توی این جدول میبینید
آخرین حرفای تیم لدجر توی ارائه این بودن که:
ما میخوایم همه کاربران امن باشن! حتی کاربران ترزور که شرکت رقیب ما هستش
یادتون باشه که اوپن سورس بودن الزاما معادل امنیت بیشتر نیستش!
اینو اضافه کنم که این نوع حملهها اغلب حملههایی پرهزینه هستن و احتمال اینکه شما هدف قرار بگیرید به ارزشی که هکر از حملهکردن ممکنه بدست بیاره بستگی داره! این نکته خوبیه چرا که به شما هم یادآوری میکنه که وقتی ارزش کوینهای شما زیاد باشه اونوقت باید حواسجمعتر و مطلعتر باشید و حتی هزینه بیشتری کنید تا امن باقی بمونید. رویکردهای امنیتی بهتری رو اتخاذ کنید مثلا از چند امضایی همراه با ترزور و لدجر هر دو استفاده کنید یا که سرمایهتون رو تقسیم کنید و همه تخممرغها رو تو یه سبد نگه ندارید تا یه نقطه شکست مرکزی ایجاد نکنید!
روز ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، بانک مشهور سرمایهگذاری «برادران لیمن» بزرگترین ورشکستگی تاریخ ایالات متحده را اعلام کرد. فروپاشی برادران لیمن که در سال ۱۸۵۰ میلادی تاسیس شده است، به دوران خوشِ وامهای بدون پشتوانه در جهان پایان داد. این شرکت بیشتر از کل ارزش اوراق بهادارش روی اوراق بهادار تضمین شده و وامهای پر ریسک سرمایهگذاری کرده بود. وقتی خریداران خانهها نتوانستند از عهده پرداخت وامهای گرفته شده بربیایند، راهی برای جبران خسارت نداشتند و درنهایت ورشکسته شدند.
ناگهان اعتماد بانکها به مجموعه برادران لیمن و بانکهای دیگر از بین رفت. در میانه این بحرانِ اعتبار، صاحبانِ مشاغل متوجه شدند که به سختی میتوانند برای تامین مالی فعالیتهای خود وام بگیرند. وقتی برای خرید مواد اولیه، سرمایهگذاری در تجهیزات جدید یا پرداخت حقوق کارمندان بودجه کافی موجود نباشد، شرکتهای فعال در بسیاری از صنایع، دیگر قادر به ادامه فعالیت نیستند و فروپاشی اقتصادی حتمی است.
خزانهداری ایالات متحده آمریکا و صندوق ذخیره فدرال سریعاً وارد عمل شدند و برای نجات سیستم مالی به بانکها وام اعطا کردند. در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۰۸، کنگره با قانون اضطراری تثبیت اقتصادی سال ۲۰۰۸، به چندین بانک که دچار مشکل شده بودند کمک مالی کرد. دولت صدها میلیارد دلار برای رونق دادن به بخش مالیِ در حال فروپاشی هزینه کرد.
شروع بیتکوین
در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، چند هفته پس از آنکه دولت ایالات متحده اجازه پرداخت ۷۰۰ میلیارد دلار وثیقه به بانکها را صادر کرد، یک شخص یا گروه ناشناس با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو یک وایتپیپر فنی (یک مقاله معتبر تخصصی و علمی که درباره یک موضوع مشخص نوشته شده است. – م) منتشر و در آن یک سیستم جدید پرداخت الکترونیکی به نام بیتکوین را تشریح کرد. ساتوشی وایتپیپر بیتکوین را به گروهی اینترنتی به نام «سایفرپانکس» ارسال کرد؛ گروهی متشکل از فعالان حریم خصوصی که برای به چالش کشیدن سوءاستفاده دولتها از قدرتشان و تحت نظر قرار دادن افراد، ابزارهای کاربردی نرمافزاری خلق میکردند.
دو نکته در این وایتپیپر بود که کنجکاوی خواننده را برمیانگیخت. اول اینکه نویسنده از نام مستعار استفاده کرده بود. هویت ساتوشی تا به امروز رازی است که همچنان برای همگان جذاب است. دوم اینکه، این مقاله چیزی را مطرح میکند که قبلاً هرگز وجود نداشت: پول دیجیتالی مستقل از حکومتهای مرکزی. کمتر کسی فکر می کرد دستیابی به چنین چیزی امکانپذیر باشد.
چند ماه بعد، ساتوشی شبکه بیتکوین را راهاندازی کرد و یک جمله بهعنوان سرنخ در اولین سطر دفتر حسابداری بیتکوین قرار داد. این جمله دلیل خلق بیتکوین را توضیح میداد:
1[روزنامه] تایمز ۳/ ژانویه/۲۰۰۹ در آستانه تحویل وثیقه دوم به بانکها
این تیترِ خبری است که در تاریخ 3 ژانویه 2009 در روزنامه تایمز، یکی از روزنامههای برجسته بریتانیا منتشر شد. پیام ساتوشی به جهان این بود که سیستم مالی فعلی دنیا، که در آن هزینه اشتباهات بانکها را مردم پرداخت میکنند، ناکارآمد است. فناوری جدید غیرمتمرکز مالی بیتکوین ساخته شده است تا راهی برای خروج از وضعیت کنونی باشد.
برای درک نوآوری علمی بیتکوین، ابتدا باید مفهوم «کمیابی» را بفهمیم.
دو شکل مختلف ازکمیابی
در قلمرو مادی، کمیابی به دو شکل خودش را نشان میدهد. اولین شکل آن مصنوعی است، مثل ساختههای دست بشر از قبیل مجموعههای کلکسیونی مثل کیف های دستی شَنل، کارتهای بسکتبال مایکل جردن، شرابهای نادر، کارهای هنری، یا آثار یک هنرمند بهخصوص. به این نوع کمیابی، کمیابی متمرکز نیز گفته میشود. توجه کنید که مشکل این نوع کمیابی این است که امکان جعل کردن آن وجود دارد.
دومین شکل آن بهصورت طبیعی است. این دسته شامل نمک (کلمه salt منشأ کلمه Salary در زبان انگلیسی به معنی دستمزد است. – م)، مهرههای شیشهای از کشور غنا، صدفهای سفالی از فرهنگ بومی آمریکا، نقره از چین و البته طلا در سراسر جهان است. اینها نمونههایی از کمیابی غیرمتمرکز هستند و جعل کردن آنها دشوارتر است.
استفاده از کالاهای غیرمتمرکز و کمیاب مثل نمک و طلا بجای پول، بهیچوجه اتفاقی نبوده است. دلیل اول اینکه، هرکس میتواند بطور عادلانه از کالایی که در کنترل هیچ فرد یا گروهی نیست استفاده کند. دوم، جعل این کالاها بسیار دشوارتر است. دلیل آخر اینکه کمیابی این کالاها باعث میشود معاملات اقتصادی به راحتی انجام شوند چرا که اگر کمیاب و باارزش نبودند، طرفین میبایست مقادیر زیادی از آنها را با خود حمل میکردند.
چیزی که این دو نوع کمیابی مختلف را از هم متمایز میکند، قابلیت کنترل پذیری آنهاست. شکل اول کمیابی که به آن کمیابی متمرکز گفتیم، توسط یک فرد یا یک شرکت پدید آمده است. حال میخواهد بانک مرکزی چین باشد یا صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده، خواه توسط یک هنرمند بوجود آمده باشد یا یک شرکت چندملیتی بزرگ. در هر صورت آن مرجع مرکزی میتواند کمیاب بودن آن کالا را از راههای مختلفی مثل تولید، انتشار، بازخرید، و مصادره کردن کنترل کند.
کالاهای کمیابِ غیرمتمرکز توسط طبیعت ساخته میشوند. پس عرضه آنها بر عهده یک مرجع مرکزی نیست. این کالاها ساخته دست بشر نیستند که بتواند هرچقدر خواست از آنها تولید کند. تنها راه بدست آوردن آنها جمعآوری یا برداشت از طبیعت است. یک معدنچی برای استخراج کالاهای کمیابِ طبیعی مثل طلا یا نفت، درواقع فقط چیزی که از قبل وجود داشته را از دل زمین استخراج میکند.
برای استخراج طلا همواره رضایت مالک معدن کافی بوده و علاوه بر آن لزومی به کسب اجازه از فرد یا نهاد دیگری نیست. به عبارت دیگر، خلق طلا در اختیار یک مرکز یا گروه خاص نیست و هیچ مرجع جهانی نمیتواند استخراج آن را محدود، یا عرضه آن را زیادتر کند.
کنترل پذیری از جانب یک مرجع مرکزی فرق اساسی بین کالاهای کمیابِ متمرکز و غیرمتمرکز است. به ویژه کالاهایی که به عنوان پول مورد استفاده قرار میگیرند.
چرا تمرکززدایی برای پول مفید است؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، یکی از ویژگیهای غیرقابل انکار پولهای متمرکز این است که مسئول آن می تواند خودسرانه و هروقت بخواهد مقدار بیشتری از آن خلق کند. هرچند این اتفاق بیشتر در رژیمهای اقتدارگرا میافتد تا نظامهای مردمسالار.
در فیلم «Bugsy»، شخصیت اصلی بارها و بارها۲۰٪ از سهام کازینوی «Pink Flamingo» را به دهها نفر و به قیمت ۱۰,۰۰۰ دلار میفروشد. او آنها را در مورد درصد شراکتشان به اشتباه میاندازد چون هر سرمایهگذار خیال میکند ۲۰٪ از کازینو را در اختیار دارد، اما در واقع اینطور نبود. ولی بههرحال «Bugsy» سود بالایی از این معاملهها نصیبش میشد.
انگیزه نهاد یا مقام مسئول یک دارایی متمرکز (مثلاً هنرمندی که اثر هنری خلق میکند) این است که هرچه بیشتر از آن تولید کند، هرچند این کار او باعث کم ارزش شدن دارایی افراد دیگر بشود. همه داراییهای متمرکز با این چالش روبرو هستند. بانکهای مرکزی معمولاً برای اهداف سازندهای مثل ایجاد زیرساختها، حمایت از برنامههای رفاه اجتماعی یا تثبیت یک بحران اقتصادی، اقدام به چاپ پول میکنند. اما اثر کانتیلون را از فصل ۱ به خاطر بیاورید: حتی استفاده معقول از این قدرت ممکن است باعث بهرهمند شدن هرچه بیشتر ثروتمندان به قیمت ضعیفتر شدن فقرا و قشر آسیبپذیر جامعه شود. توانایی چاپ پول کژمنشی ایجاد میکند. (کژمنشی در اقتصاد یعنی یکی از طرفین معامله از رانت اطلاعاتی برخوردار شود و بین معاملهگران تقارن اطلاعاتی برقرار نباشد.– م)
البته که پول غیرمتمرکز هم میتواند کمارزش شود. فنآوریهای جدید میتوانند هزینه تولید کالاهای کمیاب طبیعی را ارزانتر و درنتیجه بازار را از این کالاها اشباع کنند. وقتی یک کالا دیگر کمیاب نباشد، از ارزشش کاسته میشود و دیگر نمیتوان بهعنوان پول به آن اعتماد کرد. دقیقاً برای همین است که امروزه دیگر کسی از نمک و صدفهای دریایی و مهرههای شیشهای بهعنوان پول استفاده نمیکند. هر کدام از آنها به مدت طولانی در طبیعت کمیاب بودند ولی امروزه بهخاطر پیشرفت فنآوری، به شدت ارزان و آسان بدست میآیند.
طلا یکی از موارد استثنایی است که توانسته ارزش خود را حتی بعد از گذشت هزاران سال، بطور چشمگیری حفظ کند. طلا کاربرد صنعتی و تزئینی هم دارد، اما چون استخراج آن در طول تاریخ همواره دشوار بوده تبدیل به پولی قابل اعتماد بین همگان شده است. قدرت خرید طلا ثابت است و این باعث میشود گزینه خوبی برای حفظ ارزش باشد. تا جایی که امروزه مردم برخی از کشورهای دنیا برای مصون ماندن از عواقب بحرانهای اقتصادی از طلا و جواهرات استفاده میکنند. اِشکال بزرگ طلا ذات مادی و وزن بالای آن است. این دو اشکال، نگهداری، تأمین امنیت، و نقل و انتقال آن را بسیار دشوار میکند.
بسیاری از طرفداران بیتکوین معتقدند این ارز دیجیتال ممکن است روزی برای حفظ ارزش و پسانداز بلند مدت، جایگزین طلا شود. همانطور که در ادامه این فصل توضیح میدهیم، کمیابی بیتکوین از نوع غیر متمرکز و کمیابتر از طلاست، اما با این وجود نقل و انتقال و ذخیره امن آن بسیار آسانتر از طلا است.
کمیابی دیجیتالِ غیرمتمرکز
با ظهور اینترنت امکان تبدیل اطلاعات به دادههای دیجیتالی و توزیع آسان آنها فراهم شد. کپی یک فایل دیجیتالی خیلی آسانتر و ارزانتر از تکثیر نسخه فیزیکی آن است.
دیجیتالی شدن پول برای تجارت الکترونیک ضروری بود و با استفاده از آن دیگر نیازی به نقل و انتقال فیزیکی پول نبود. هرچیزی را میتوان به سرعت فرستادن یک ایمیل یا باز کردن یک وبسایت، به هرجا ارسال کرد و این باعث میشود که تجارت به معنی واقعی جهانی باشد. نسخه دیجیتالی پول فیات را بانکها بهوجود میآورند و شرکتهای کارتهای اعتباری مثل (ویزا یا مسترکارت)، خرده فروشیهایی مثل (علیبابا، آمازون و اپل)، یا حتی اپلیکیشنهای پرداختساز مثل (ویچت، پیپال و اسکوئر) آنها را پردازش میکنند.
این شرکتها روی نقل و انتقال پول اختیار تام دارند و قادرند تراکنشهای مالی را سانسور کنند. آنها میتوانند برخلاف میل کاربران، پولهایشان را مصادره و حسابهایشان را مسدود کنند. علاوه بر این، بهدلیل متمرکز بودنشان اغلب هدف فشار دولتها و حملات هکرها قرار میگیرند و درنتیجه سرمایه و اطلاعات شخصی مشتریان، همواره در معرض خطر از دست رفتن است. تا پیش از ظهور بیتکوین، هر پول دیجیتالی دو اشکال عمده داشت: اول اینکه کمیاب بودن آن مصنوعی بود. دوم اینکه تحت کنترل یک مرجع متمرکز اداره میشد. به نظر نمیرسید راهی برای خلق کمیابی در حوزه دیجیتال وجود داشته باشد.
ساتوشی ناکاموتو در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ بیتکوین را به عنوان یک ارز دیجیتال معرفی کرد. کمیاب بودن بیتکوین ریشه در ریاضیات دارد.
اعداد اول از نادرترین اعداد در علوم ریاضی هستند. یک عدد اول مثل ۲، ۳، یا ۵ فقط بر عدد ۱ و بر خودش بخشپذیر است.
هرچه اعداد بزرگتر شوند، اعداد اول کمیابتر میشوند. برای مثال بین عدد ۱ تا ۱۰۰، ۲۵ عدد اول وجود دارد. ممکن است فکر کنید حتما بین اعداد ۱ تا ۱,۰۰۰، ۲۵۰ عدد اول باشد، ولی فقط ۱۶۸ عدد اول در این محدوده موجود است. اعداد اولِ بزرگتر از عدد ۱۰۰ میلیارد فوقالعاده کمیاباند. بهقدری که ریاضیدانان جهان همچنان در جستجوی پیدا کردن بزرگترین عدد اول هستند.
اعضای شبکه بیتکوین برای پیدا کردن اعداد کمیابی شبیه به اعداد اول با هم رقابت میکنند و از طریق آن بیتکوینهای جدید خلق میشوند. با این روش میتوان کمیابی غیرمتمرکز دیجیتال پدید آورد. دلیل بنیادی بودن نوآوری ساتوشی هم دقیقاً همین است. قبل از بیتکوین هر دارایی یا کاملاً متمرکز بود (مثل توکنهای بازیهای کامپیوتری که توسط شرکت سازنده بازی تولید می شوند)، یا فیزیکی بود (مثل طلا و نقره)، یا به وفور همهجا پیدا میشد (مثل فایلهای فشرده صوتی). تا قبل از ظهور بیتکوین، داراییای که همزمان غیرمتمرکز، دیجیتال، و کمیاب باشد، وجود نداشت.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
یک زوج فیلیپینی بدنیا آمدن اولین فرزندشان را در مانیل و بعد از برچیده شدن حکومت نظامی ۱۰ ساله، جشن میگرفتند. فردیناند مارکوسِ دیکتاتور، فقط چند سال دیگر روی کار میماند اما سعادت و خوشبختی خانواده، تنها دغدغه پدر و مادر لوئیس بود. آنها یک حساب پسانداز باز کردند تا با پساندازشان برای شرایط ناپایدار سالهای بعد آماده باشند. نرخ تبدیل پزوسِ فیلیپین به دلار آمریکا در آن زمان ۷ به ۱ بود.
سال ۱۹۹۳
در لاگوس، یک ژنرال نیجریایی به نام «سانی آباچا» قدرت را به دست میگیرد و نرخ تبدیل نایرای نیجریه به دلار آمریکا را ۲۲ به ۱ تعیین میکند. این کار او تلاشی است تا بتواند از سقوط بیشتر ارزش پول ملی نیجریه جلوگیری، و اقتصاد کشورش را با ثبات کند. این نرخ تبدیل موجب بوجود آمدن بازار سیاه پر رونقی شده بود که در آن نایرا به قیمتهای خیلی پایینتری معامله میشد. آباچا در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت. نرخ تبدیل دلار به نایرای نیجریه در این سال ۱ به ۸۸ بود. یعنی ارزش پول این کشور ۴ برابر نسبت به نرخ رسمی تعیین شده در سال ۱۹۹۳ پایینتر آمده بود. میلیونها نفر دچار رنج و فقر شدند چون با حقوقهای ثابتی که از دولت میگرفتند نمیتوانستند از عهده خرید اجناسی که هر روز گرانتر میشدند بربیایند.
سال ۲۰۱۸
در طول مرز پروسِ ونزوئلا، شهروندان از اَبَر تورم ۴۰۰,۰۰۰ درصدی به کشورهای همسایه یعنی برزیل و کلمبیا فرار میکنند. بیشتر از ۳ میلیون نفر تاکنون از فقر و گرسنگی از ونزوئلا گریختهاند.
لورنا، یک نانوای ۴۸ ساله است که بالاخره تصمیمش را برای مهاجرت به کلمبیا گرفته است. در مرز اما ماموران مرزی وسایل او را تفتیش میکنند تا اگر چیز ارزشمندی دارد از او بگیرند. ولی چیزی پیدا نمیکنند چون خبر نداشتند که لورنا قبل از اینکه به سمت مرز حرکت کند ساعتها وقت صرف کرده بود و اسکناسهای دلار آمریکا را با استفاده از وسایل آرایشی مخصوصی لای موهایش پیچیده بود و توانسته بود آنها را میان موهای بافته شدهاش پنهان کند. او توانست با کمک این حقه با خیال راحت از مرز عبور کند.
در مانیلِ فیلیپین شانس از پدر و مادر لوئیس روی برمیگرداند. نرخ تبدیل پزوس به دلار آمریکا ۵۰ به ۱ شده و سرمایهای که در طول این سالها جمع کرده بودند حدود ۸۰ درصد از ارزشش را از دست داده بود. با وجودی که زمان بازنشستگی آنها فرا رسیده بود چارهای نداشتند جز اینکه کار کنند و برای آیندهای غیرقابل پیشبینی پسانداز کنند.
در لاگوس، نایرای نیجریه بعد از از دست دادن تقریبا ۵۰ درصد از ارزشش در عرض فقط چند سال، شرایط تقریبا پایداری را تجربه میکند. اما قیمت اجناس در بازار دوباره سر به فلک کشیده است. هیچکس، حتی مقامهای عالیرتبه دولتی هم به توانایی دولت برای جلوگیری از وقوع یک بحران اقتصادی اعتماد ندارند.
سال ۲۰۱۹
در شانگهای یک کارشناس جوان به اسم اَنی به دوستش در پیامرسان ویچَت که هر روز توسط میلیاردها چینی مورد استفاده قرار میگیرد، پیامی داد. دوستش به او گفت که بخاطر مصرف مواد مخدر به دردسر افتاده و ناگهان ارتباط اینترنتی آنها قطع شد. فردای آن روز ۲ مامور لباس شخصی پلیس به دفتر کار اَنی رفتند و از او خواستند با آنها برود. هفتهها خبری از او نبود. وقتی برگشت و به فضای مجازی دسترسی پیدا کرد، متوجه شد دسترسی به بعضی از خدمات پرداخت ویچَت را از دست داده است. او دیگر نمیتواند بلیت هواپیما یا قطار بخرد. اعتبار بانکی او هم خیلی کاهش پیدا کرده بود. زندگی او فقط با یک جمله که در یک پیامرسان رد و بدل شده بود، تباه شد.
در آکلند، شهری در ایالات متحده، الکس به یک مغازه حیوانات خانگی میرود تا برای سگش غذا بخرد. چیزی که میخواهد پیدا میکند و علاوه بر آن یک غذای جدید میبیند که بوی دهان سگها را بهتر میکند. او از آن مغازه خرید و پول خریدش را با کارت اعتباری ویزا پرداخت کرد. چند دقیقه بعد وقتی به توئیتر میرود میبیند که توئیتر یک تبلیغ برای همان غذایی که چند دقیقه پیش برای سگَش خریده بود به او نشان میدهد. بعدا معلوم میشود که شرکت صادر کننده کارت اعتباریاش، اطلاعات خریدهای مشتریان را با شرکتهای واسطه به اشتراک میگذارد. الکس متوجه میشود که جزئیات زندگی خصوصی او در اختیار شرکتهای تبلیغاتی قرار میگیرد و این موضوع برای او و نسلی که از گوشی هوشمند استفاده میکنند بسیار ناامیدکننده است. حتی در ایالات متحده هم حریم خصوصیِ مالی در حال از بین رفتن است.
این مسائل، اشکالات پول رایج امروز را به ما نشان میدهند
پدر و مادر لوئیس و میلیونها خانواده طبقه متوسط فیلیپینی و نیجریایی فقط در طی یک نسل، شاهد از بین رفتن ارزش پولهایشان بودند. لورنای ونزوئلایی برای انتقال پسانداز ناچیزش به کلمبیا باید راهی پیدا میکرد تا ماموران مرزی نتوانند داراییاش را مصادره کنند برای همین مجبور بود از خلاقیتش استفاده کند و پولش را در موهایش جاسازی کند. اَنیِ چینی که دسترسیاش به ابزار پرداخت آنلاین محدود شده، گویی به «زندان مالی» افتاده است. خریدهای الکسِ آمریکایی هم زیر نظر است و هر بار که از کارت اعتباریاش برای خرید چیزی استفاده کند، اطلاعات آن خرید به شرکتهای تبلیغاتی فروخته میشود.
این موارد مختص به چند کشور بخصوص نیست
از سال ۲۰۰۰ میلادی، تقریبا همه ارزهای دنیا نسبت به دلار آمریکا ارزش خود را از دست دادهاند. خیلی از آنها مثل رَند آفریقای شمالی، پزوی آرژانتین و لیر ترکیه حدود ۵۰ درصد و هیرونیای اوکراین و پزوی دومنیکن تا ۷۰ درصد از ارزششان را نسبت به دلار آمریکا از دست دادهاند. حتی قدرت خرید دلار و یورو هم در این مدت ۳۳ درصد کاهش یافته است.
در سرتاسر دنیا، ۲۵۰ میلیون مهاجر و پناهجو برای فرستادن پول به خانوادههایشان یا انتقال داراییشان به یک کشور جدید، مشکل دارند. حدود ۲ میلیارد نفر در دنیا به خدمات بانکی دسترسی ندارند. پول در دنیای امروز همچنان محصور به مرزهای جغرافیایی کشورهاست.
در همین حال، ساکنان کلانشهرهایی مثل شانگهای و سانفرانسیسکو، آشکارا حس میکنند زیر نظر قرار دارند. از یک طرف« برادر بزرگ» (نماد و چهره حکومتی است که به اشکال گوناگون بر زندگی طبقات مختلف مردم نظارت و کنترل دارد. – م)، و از طرف دیگر شرکتهای بزرگ ما را تحتنظر دارند و تکتک خریدهای ما را ردگیری میکنند و اطلاعات خصوصی ما را بدون اجازه، به شرکتهای تبلیغاتی و واسطهها میفروشند. حریم خصوصی این روزها یک کالای لوکس است که هر روز گرانتر میشود.
پول چیست؟
پول در اصل یک توافق اجتماعی است. مردم باید اعتماد داشته باشند هر زمان اراده کنند میتوانند اسکناسهای داخل کیفشان، یا موجودی حساب بانکی یا کارتهای هدیهشان را به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کنند. فروشنده هم باید از ارزشمند بودن پولی که قرار است از خریدار بگیرد اطمینان داشته باشد.
در طول تاریخ، جوامع بشری برای رسیدن به این توافق اجتماعی راههای زیادی را امتحان کردهاند. از صدفهای دریایی، نمک، طلا، تا سیستم پیچیده بانک مرکزی امروز. بعضی از پولها، پشتوانه قویتری نسبت به بقیه دارند و در طول زمان ارزششان را بهتر حفظ میکنند.
بطور غریزی همه میدانند که پول مساله مهمی است و همه میخواهند داراییشان را در یک پول باپشتوانه بالا ذخیره کنند. مردم در ازای کارشان پول میگیرند، پس پول نماینده زمان و کار آنهاست. پول ابزاری است که با آن میشود کار و تلاش یک فرد را در هر زمان دلخواه، به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کرد. بر همین اساس، دسترسی به یک پول با پشتوانه یکی از اصلیترین جنبههای قدرت فردی است.
پول برای دولتها هم اهمیت زیادی دارد چون مدیریت اقتصاد و کنترل پول هر کشوری در اختیار دولت است. هرچند ممکن است وسوسه شوند و از این قدرت سوءاستفاده کنند. مقامات دولتی اغلب از این قدرت برای رسیدن به مقاصدشان استفاده میکنند. فقط حکومتهای مردمسالاری که حقوق فردی، تفکیک قوا، و حاکمیت قانون را بطور کامل اجرا میکنند، میتوانند بطور مؤثر از تورم، مصادره اموال، و فساد مالی که مصداق سوءاستفاده از کنترل دولت بر اقتصاد است، جلوگیری کنند.
در دنیای امروز کارکرد پول چگونه است؟
اسم پولهای ملی رایج در دنیا «فیات» است که از کلمه لاتین «Fiat» به معنی «تعیین شده» گرفته شده است. ارزش این پولها توسط دولتهایی که آنها را خلق کردهاند و در معاملات میپذیرند، تعیین میشود. از آنجا که چاپ پول برای دولتها هزینهای ندارد، آنها میتوانند هروقت و به هر اندازهای که میخواهند پول خلق کنند.
به گفته آلن گرینسپن رئیس کل پیشین بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، این کشور میتواند همه قرضهای خود را با چاپ پول بپردازد. این روش حتی برای اقتصاد پایداری همچون ایالات متحده چالشهایی را پدید خواهد آورد. قدیمیترین پول ملی، «پوند استرلینگ» بریتانیای کبیر است که ۹۹/۵ درصد از ارزش خود را در طول ۳۰۰ سال گذشته از دست داده است. دلار آمریکا هم ۹۰ درصد از ارزش خود را در طول یک قرن گذشته از دست داده است. یک پُرس استِیک که در سال ۱۹۲۵، ۰/۳۶ دلار قیمت داشت، در سال ۱۹۹۰، ۳ دلار بوده و الان ۱۲ دلار است. درحالیکه این ارز از پایدارترین پولهای دنیاست. عمر متوسط یک پول فیات فقط ۲۷ سال است.
امروزه هدف بانکهای مرکزی، تثبیت تورم و پایین نگه داشتن آن است و همه کشورها در دورههایی از تاریخ در این کار موفق بودهاند. اگرچه بیشتر پولها در بلندمدت از تورم مصون نماندهاند، و این مساله برای کسانی که این پولها را پسانداز میکنند مشکلساز است. این افراد برای خرید ملک یا سهام که ارزش آنها با تورم بالا میرود به اندازه کافی پول ندارند. تورم بالا کار را برای کسانی که میخواهند پولشان را برای آینده پسانداز کنند سخت میکند چون ارزش پساندازشان در گذر زمان کاهش مییابد.
ارزش دارایی میلیاردها نفر از انسانهایی که تحت رژیمهای استبدادی زندگی میکنند، بخاطر تصمیمهای مقامات دولتی که از طرف مردم انتخاب نشدهاند، هر روز کمتر و کمتر میشود. فقط قشر مرفه جامعه قادر است برای حفظ ارزش داراییاش دلار و طلا و ملک بخرد. اما در عین حال شهروندان کشورهای ثروتمند و مردمسالار، از پشتیبانی مهمی بهرهمند هستند و به دلار یا یورو که پول تقریبا پایداری است دسترسی دارند. اقتصاد آنها عملکرد خوبی دارد و آنها میتوانند کاری با درآمد خوب پیدا کنند. همچنین دسترسی به ابزارهای سرمایهگذاری دارند که آنها را در مقابل تورم مصون نگه میدارد.
اثر دسترسی نابرابر به پولی که بانکها خلق میکنند به قدری شناخته شده است که برای آن یک اصطلاح وجود دارد؛ «اثر کانتیلان». این اصطلاح برگرفته از اسم یک اقتصاددان قرن هجدهمی به نام ریچارد کانتیلان است که این اثر را زمانی که بهعنوان یک بانکدار در بریتانیا مشغول کار بود، مشاهده کرد.
تورم بالا عادلانه نیست چون باعث میشود ثروت افرادِ کمتر برخوردار جامعه به افراد مرفه جامعه منتقل شود. ممکن است اثرات تورم بالا برای فردی که در ایالات متحده یا بریتانیا زندگی میکند، مشهود نباشد اما متاسفانه برای میلیاردها نفر که در کشورهای با اقتصاد ضعیف زندگی میکنند، بشکل کاملا واضح و دردناکی قابل لمس است.
همچنین پولهای ملی بخاطر ویژگی چاپپذیر بودنشان، یکی از عوامل بوجود آمدن جنگهای طولانی در زمان ما هستند. دولتها میتوانند با چاپ کردن پول برای ادامه جنگ، هزینه آن را با استفاده از تورم به نسلهای بعد منتقل کنند. این یعنی جنگهای طولانیتر و پرخرجتر. جنگ جهانی اول یک نمونه غمانگیز است که طرفهای اصلی درگیر، توانستند با استفاده از تورم، هزینه ادامه جنگ را تأمین کنند. هم آلمان، هم روسیه اجرای قانون «پولطلا» (سیستم پولی که در آن واحد محاسبه اقتصادی بر پایه وزن ثابتی از طلا است و این مقدار مشخص به ازای هر قطعه اسکناس در بانک مرکزی ذخیره و نگهداری میشود. – م) را متوقف کردند و برای ادامه دادن به جنگ، پول بدون پشتوانه چاپ کردند. برای همین، این جنگ خیلی بیشتر از چیزی که همه انتظار داشتند طول کشید. وقتی آلمان شکست خورد، تنها راهی که برای پرداخت غرامت داشت این بود که حتی بیشتر از قبل پول بدون پشتوانه چاپ کند. تا سال ۱۹۲۳ میلادی مارکِ آلمان تا ۱ تریلیون بار ارزش خود را نسبت به روزهای قبل از جنگ از دست داده بود و همین موضوع شرایط را برای جنگ جهانی دوم هموار کرد.
مشابه این ولخرجیها هم آشکارا در روزگار ما دیده میشود. گذشته از اینکه چه دیدگاهی درباره درگیری ایالات متحده آمریکا در کشورهای عراق و افغانستان داشته باشید، مخارج این تجاوزهای نظامی بیشتر از ۵/۹ تریلیون دلار است. این یعنی اگر قرار بود مردم آمریکا بطور مستقیم هزینههای جنگ را بپردازند، هر خانوار ۴۶,۰۰۰ دلار متحمل میشد.
یک اشکال دیگر سیستم پول دنیای امروز مشکلات جابجا کردن پول بین کشورهای مختلف دنیا است. کشورهایی مثل چین، روسیه، آرژانتین و اندونزی محدودیتهای سختگیرانهای برای تبدیل یا انتقال یا جابجایی پول برای شهروندانشان وضع کردهاند. این محدودیتها بیشتر از طریق کنترل پولی است که هریک از شهروندان این کشورها میتوانند به پول کشور دیگر تبدیل کنند. برای مثال یک شهروند چینی هرسال فقط اجازه تبدیل تا سقف ۵۰,۰۰۰ دلار از پول ملی چین به دلار آمریکا را دارد.
(در ایران اوضاع نقل و انتقال پول به یک کشور خارجی به مراتب وخیمتر است. یک شهروند ایرانی هیچ راه قانونی برای منتقل کردن داراییاش به خارج از کشور ندارد و اغلب این کار از طریق شبکه صرافیها و به قصد دور زدن تحریمهای مالی و با کارمزدهای بالا انجام میشود. – م)
در بعضی کشورها ممکن است حتی دسترسی مردم به پول خودشان در بانک محدود شود. در کشور یونان و بعد از بحران مالی سال ۲۰۱۵، شهروندان یونان نمیتوانستند بیشتر از روزی ۶۰ یورو از حسابشان در بانک برداشت کنند. این یعنی اختیار پولشان دست خودشان نیست.
حتی اگر محدودیتی برای نقل و انتقال پول در کار نباشد، این کار دشوار و پرهزینه است. در سال ۲۰۱۸ کارگران مهاجر و پناهندگان حدود ۷۰۰ میلیارد دلار پول برای عزیزانشان ارسال کردند و برای این کار حدود ۴۵ میلیارد دلار هزینه کردند. این رقم برای کسانی که از نظر مالی در تنگنا هستند خیلی بالاست.
بانکهای مرکزی؛ پاشنه آشیل اقتصاد جهان
بانکهای مرکزی پاشنه آشیل اقتصاد کشورهای متبوع خود هستند. فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا به نوعی نقش بانک مرکزیِ بانکهای کشورهای دنیا را بازی میکند. این به نفع شهروندان آمریکایی است. دلار آمریکا در هرکجای جهان پذیرفته میشود و باز کردن حساب بانکی و گرفتن اعتبار و خرید کالا و خدمات برای آنها آسان است. بیشتر شهروندان آمریکایی از تورم مصون هستند.
اقتصاد پویای ایالات متحده پشتوانه و موتور محرک سیستم اقتصاد جهانیِ دنیای امروز است. «پولدلار» (نام سیستم مالی که در آن دلار آمریکا ارز مرجع دنیا است و ارزش پولهای دیگر کشورهای دنیا با آن سنجیده میشود. – م) قلب این سیستم، و باعث تسلط دلار بر سیستم مالی جهانی شده است. این تسلط از یک رویداد کمتر شناخته شده در یک هتل در ایالت نیوهمشایر در سال ۱۹۴۴ به نام «توافق برتون وودز» شروع شد.
قدرتهای جهانی در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در برتون وودز دور هم جمع شدند تا نظام هماهنگ مالی جهانی را تاسیس کنند. در طول سه هفته بیشتر از ۷۰۰ نماینده از ۴۴ کشور مختلف درباره ساختار آینده نظام مالی جهان به بحث و تبادل نظر پرداختند. بعضی از نمایندگان پیشنهاد دادند که یک ارز ذخیره جهانی جدید به نام «بانکور» خلق شود ولی در نهایت نمایندگان توافق کردند که هریک از ارزهای کشورهای مختلف به ازای یک نرخ تبدیل برای هر کشور، به دلار آمریکا تعیین شود. در نتیجه امروزه تجارت جهانی عمدتا با دلار آمریکا تسویه میشود و هر کشوری سعی میکند ذخیرهای از دلار آمریکا داشته باشد.
اثر مرکزیت دلار در سیستم مالی دنیا وقتی مشخص میشود که ببینیم پول چگونه بین کشورهای مختلف جابجا میشود. برای مثال فرض کنید میخواهید از کره جنوبی به فیلیپین پول ارسال کنید. معمولا «وون» کره جنوبی بطور مستقیم به «پزو» فیلیپین تبدیل نمیشود چون هیچکدام از آن کشورها به اندازه کافی از پول یکدیگر ذخیره ندارند. پس آنها به دلار و مجموعهای از تراکنشهای واسط وابستهاند. در وهله اول «وون» کره جنوبی در کشور کره به دلار تبدیل میشود و آن دلارها از طریق یک بانک آمریکایی که اینجا واسطه است از کره به فیلیپین ارسال میشود و در نهایت بانک دریافت کننده دلار در فیلیپین، آن دلارها را به «پزو» فیلیپین تبدیل میکند و به دست صاحبش میرساند. این کار حداقل چند روزی طول خواهد کشید و شامل کارمزد برای تبدیل ارزها به یکدیگر و کارمزد برای تراکنش جابجایی خواهد بود. این کارمزدها میتواند از ۳ تا ۱۵ درصد نسبت به مسیر جابجایی پول متغیر باشد. میانگین جهانی کارمزد انتقال بینالمللی پول حتی برای مقادیر کم، حدود ۷ درصد است.
با اینکه پولدلار برای نظام مالی دنیا فواید بیشماری داشته اما در عین حال باعث سست شدن اقتصاد جهانی هم شده است. به این دلیل که اقتصاد هر کشوری به دلار آمریکا وابسته است و از فروپاشی دلار آسیب میبیند. در نتیجه سیستم اقتصادی دنیا طوری است که ورشکستگی چند بانک آمریکایی میتواند منجر به یک بحران اقتصادی شود.
حریم خصوصی مالی دیگر از بین رفته است
دیجیتالی شدن پول در طول دو دهه گذشته تقریبا باعث از بین رفتن حریم خصوصی شده است. همه تراکنشهای مالی برای مقاصد سیاسی و تجاری مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. پول الکترونیکی مدت زیادی است که وجود دارد اما ابزار پردازش دادههای بزرگ برای پایش و نظارت موثر بر آنها بهتازگی فراهم شده است. تا وقتی دولتها و شرکتهای تبلیغاتی هر روز بیشتر و بیشتر به اطلاعات شخصی و انتخابها و ارتباطات اشخاص سرک میکشند، پرداختهای آنلاین یا حضوری، هیچکدام از این مساله مصون نخواهند بود. این اطلاعات شخصی، ردپاهایی منحصربهفرد هستند و با هر خرید یا تراکنش مالی دیگر، دقیقتر و قابل تشخیصتر میشوند. برای همین است که امروزه وقتی شما یک محصول را در گوگل جستجو میکنید، چند دقیقه بعد تبلیغ آن محصول یا مشابه آن را در تایملاین فیسبوک یا اینستاگرام خود مشاهده خواهید کرد.
این ردپای دیجیتال، میتواند بسته به کشوری که در آن زندگی میکنید، تبعات خطرناکی داشته باشد. در تابستان سال ۲۰۱۹، دهها هزار دانشآموز هنگکنگی برای اعتراض به طرحی که استرداد شهروندان هنگکنگی به چین را تسهیل میکرد، تجمع کردند. آنها میدانستند اگر از کارتبلیتهای متروشان که به اسم واقعی آنها صادر شده استفاده کنند، حکومت میتواند از طریق اطلاعاتی که از طریق آن کارتهای هوشمند بدست میآورد، هرلحظه از موقعیت مکانی آنها مطلع شود. برای همین آنها از پول نقد برای خریدن بلیت مترو استفاده کردند. در حال حاضر میتوان در دنیا از پول نقد استفاده کرد ولی با از بین رفتن اسکناس و سکه در دهه آینده، دیگر راهی برای خرید بلیت مترو با پول نقد وجود نخواهد داشت و مجبوریم از کارتهای پلاستیکی که به اسم واقعی ما صادر شدهاند استفاده کنیم. شرکتهای صادرکننده این کارتها به راحتی میتوانند اطلاعات سفرهای ما را با دولت و شرکتهای تبلیغاتی به اشتراک بگذارند. ردپای دیجیتالی ما هرکجا رفته باشیم، باقی خواهد ماند.
افکار عمومی در مورد ردیابی و پایش خریدها و رفتارهای خصوصی شهروندان، متفاوت است. بعضی از افراد دلِ خوشی از آن ندارند و این موضوع ناراحتشان میکند. طیف دیگری هستند که این موضوع را به شدت نکوهش میکنند و آن را نقض آشکار حریمخصوصی میدانند. عدهای هم هستند که اصلا برایشان مهم نیست. صرفنظر از این دیدگاهها یک حقیقت وجود دارد، و آن این است که امروزه دولتها نهتنها بر عرضه پول کنترل دارند و شرایط جابجا کردن پول را تعیین میکنند، بلکه میتوانند تقریبا هرچیزی که بخواهند درباره خریداران و فروشندگان بدانند. ممکن است سیستمهای پرداخت الکترونیکی که در دنیا با سرعت زیادی در حال همهگیر شدن هستند، بطور کلی باعث انقراض حریمخصوصی انسانها شوند.
آیا راه دیگری وجود دارد؟
کم ارزش شدن پسانداز افراد بهدلیل تورم، محدودیتهایی که برای انتقال و جابجایی پول در دنیا اعمال میشود، متمرکز بودن نهادهای مالی، و از دست رفتن حریم خصوصی، چهار پدیده جهانی هستند که بیشترین مخاطرات را برای کاربران سیستمهای مالی قرن ۲۱ دارند. کشورهای دنیا برای حفظ وضعیت موجود تقلا میکنند و کسانی که فشار اصلی را متحمل میشوند درواقع مردم عادی هستند.
چه میشد اگر یک سیستم جدید پدید میآمد که در آن دولتها نمیتوانستند پول را از طریق ایجاد تورم بیارزش کنند، یا شرکتهای گمنام جهانی نمیتوانستند جلوی نقل و انتقال پول را بگیرند؟ چه میشد اگر پول به طور کامل دیجیتالی میشد و هرکسی به اینترنت دسترسی داشت، صرفنظر از اینکه در کجای جهان زندگی میکند، میتوانست بدون نیاز به کسب اجازه از سیستمهای مالی جهانی، از آن استفاده کند؟
در سال ۲۰۰۸، درست زمانی که بحران مالی ایالات متحده و جهان در حال شکل گرفتن بود، یک نفر تصمیم گرفت این سیستم جدید را از نو خلق و شرایط را برای انقلاب مالی بعدی دنیا مهیا کند.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.